نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 862
موضوع: تفسير سوره تّين
تاريخ پخش: 75/11/20
بسم الله الرحمن الرحيم
1- شيوه تربيتي و تبليغي امام سجاد(ع)
راهي براي اينکه امام سجاد(ع) بعد از امام حسين(ع) با مردم تماس بگيرد نبود خفقان بود. چون پدر را کشتند، يزيد مسلط بر اوضاع آمد و رفت، سخنراني حوزه علميه، امام جماعت، خطبه همه اينها ممنوع بود در واقع همه چيز را از امام سجاد(ع) گرفته بودند و امام سجاد(ع) يک راه بيشتر نداشت و آن اين بود که به اسم برده افرادي را ميخريد و در خانه با آنها کار ميکرد شب عيد فطر هم همه بردهها را آزاد ميکرد و براي هر برده پروندهاي داشت و در اين چند ماه لغزشهاي بردهها را مينوشت که مثلاً برده فلاني در اين 9 ماه 49 خلاف کرده خلاف هايش را مينوشت بعد هم با اينها کار ميکرد رشدشان ميداد، آموزششان ميداد، يعني يک دانشکده سري بود اما دولت حاليش نبود خيال ميکرد اينها برده هستند شب عيد فطر بردهها را جمع ميکرد ورقهها ر امي آورد ميفرمود جوان تشريف بياور شما در اين 8 ماه و 5 روزي که در منزل ما بودي اشتباهات و دسته گل هايت اينهاست 1-2 قبول است؟ بله يکي يکي ورقهها را براي آنها ميخواند ميگفتند بله قبول است ما اين اشتباهات را داشتهايم، بعد ميفرمود امشب چه شبي است؟ ميگفتند شب عيد فطر است. مي فرمود همه شما را بخشيديم. فقط هرچه من ميگويم شما هم بگوئيد جمله جمله امام سجاد(ع) ميفرمود بردهها با هم داد ميزدند(اي علي بن الحسين(ع) همانطور که تو لغزشهاي ما را نوشتي خدا هم لغزشهاي تو را نوشته) بعد همه بردهها را آزاد ميکرد و ميفرمود خدايا اين شب عيد فطر من برده هايم را بخشيدم تو هم من را ببخش. چنان اثر تربيتي در روح اين بچهها داشت… يعني اين رقمي بايد بچه را تربيت کرد.
2- كارها بايد با محبت باشد
زمان شاه من با شخصي آشنا بودم در زمان انقلاب وزير شد. اين قصه را زمان شاه براي من گفت که به پسرم 5 ريال دادم که به مدرسه برود در کوچه فقيري ديد 5 ريال را به فقير داد آمد گفت بابا جان پنج ريال ر اصبح به فقير دادم گفتم آفرين بيا آقاجان 5 تومان به او دادم. لاي قرآن را باز کردم و گفتم ببين قرآن ميگويد (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها) (انعام /160) هر کس يک ثواب بکند خداوند 10 ثواب به پايش مينويسد تو هم 5 ريال دادي من هم 10 برابر به تو ميدهم اين 5 تومان با اين تفسير تا آخر عمر توي روح بچه اثر ميگذارد. کارها بايد با محبت باشد عيد فطر بايد طوري باشد که همه زنها و بچهها و دخترها بگويند کِي بشود عيد فطر شود. آن بهايي که ما به عيد نوروز ميدهيم به عيد فطر بدهيم، به عيد غدير بدهيم. يعني چادري که براي خانممان ميخريم شب عيد غدير بخريم. که ضمن اينکه چادرش نو بشود به علي بن ابي طالب(ع) هم عشق بورزد. ما که بالاخره بايد گوشواره بخريم شب عيد قربان بخريم. حديث داريم اگر ميخواهيد ميوه نوبر بخريد روز جمعه بخريد که بچهها بگويند کِي شه جمعه بشه به بچهها بگوئيم برويم نماز جمعه توي راه برايت زولبيا بخرم، ما بايد دين و دنيايمان را چنان باهم جوش بدهيم که اينها با هم پرواز کند حساب دين چيزي نباشد حساب دنيا چيز ديگر اينها با هم است.
3- روزهدار هنگام افطار و عيد فطر لذت ميبرد
روزه دارها دوجا کيف ميکنند: 1- وقت افطار آدم در طول سال ناهار ميخورد اما آن احساسي که موقع افطار دارد وقت ناهار ندارد. امام فرمود آدم روزه دار دو جا لذت ميبرد يکي دم افطار ديگري عيد فطر. عيد فطر همه به بيابان ميروند ميروند نماز عيد «اللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ» (تهذيبالأحكام/ج3/ص139) خدايا کبريا و بزرگي از توست عظمت از توست «وَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ» (تهذيبالأحكام/ج3/ص139) هر کس ندارد به او جود ميکني، ميبخشي هر کس کم دارد جبران ميکني. جود يعني هر کس ندارد ميدهد جبروت يعني کمبود دارد کمبودش را جبران ميکني. «وَ أَهْلَ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَة» (تهذيبالأحكام/ج3/ص139) رحمت و عفو از توست. حديث داريم آنچه خداوند در طول ماه رمضان ميبخشد همه را يکجا شب عيد فطر ميبخشد. حديث داريم عيد که به نماز ميرويد انگار روز قيامت است، همه به دادگاه ميرويد با پروندههاي سفيد سي روز به خاطر تو نخوردم نياشاميدم، به محرم خودم دست دراز نکردم. سي روز از حلال گذشتم تا بتوانم در برابر حرام قدرت کنترل داشته باشم. شرمنده آنهايي که خوردند و خوابيدند روسفيد آنهايي که در امتحان قبول شدند. هر کس سه کيلو غذاي رسمي زکات بدهد. دنبال نگرديد آقا گندم يا برنج کيلويي چند است؟ اگر داريد راحت بدهيد با خدا که معامله ميکنيد مردانه معامله کنيد.
4- اهميت دادن به زكات
شما نميدانيد اين زکات چقدر درآمد ميشود 40 ميليون 100 ميليون 150 تومان اين پولها خيلي از مشکلات را رفع ميکند به اميد روزي که زکات در کشور ما احيا بشود. نيت کنيد خدايا به شکرانه اينکه امسال ميخواهي به من لطف کني و لطفهايي که قبلاً کردي من امسال تصميم ميگيريم زکات گندمام را بدهم. نگذاريد امت ايراني که صدها هزار مجروح و شهيد داده ناني بخورد که گندماش زکات داده نباشد. شما که جوانهايتان را در جبهه داديد يک کيلو گندم که چيزي نيست، زشت است افرادي جوان به جبهه بدهند و افرادي از 10 کيلو يک کيلو گندم ندهند. زکات واجب است و از ضروريات دين است اگر کسي منکر زکات شود کافر است. زکات فطره، نماز عيد، دعاي عيد، غسل روز عيد هم رسيدن خودت به خدا نماز رسيدن خودت به محرومين فطره عيد قربان هم همينطور است خودت با خدا نماز عيد قربان خودت با فقرا گوسفند قرباني کن يعني هميشه رابطه با خدا با رابطه با فقرا با هم بوده. هميشه (يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ) (مائده /55) با هم بوده. 17 سال است در تلويزيون بوديم اميدوارم مشمول دعاي شما باشيم که اگر من روز قيامت به جهنم بروم از تمام جهنميها وضعم بدتر است، مثل کباب پزي که به همه محله کباب بدهد خودش آخر شب ماست ترش بخورد مثل سلماني که همه زُلفها را درست کند خودش کچل باشد مثل سوزني که براي همه لباس بدوزد و خودش بي لباس باشد. بنابراين از همه التماس دعا داريم. تفسير سوره التين
5- خداوند در ميان ميوهها به انجير و زيتون قسم خورده است
(وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ) (تين /1) «تين» انجير، «طين» گِل. امام حسين ع آمد ديد يک کسي خانهاش را خيلي بالا ميبرد ولي آدم گناهکاري است فرمود «رَفَعَ الطِّينَ وَ وَضَعَ الدِّينَ» (مستدركالوسائل/ج3/ص467) يعني گِل را بالا برد دين را پائين آورد يعني اين ساختمانش با دروغ و کلک و گران فروشي و گناه است با گناه پول درآورده و بنايي ميکند. قسم به انجير قسم به زيتون به طبيعت قسم طبيعت آيت و نشانه خداست. شبيه ترين ميوهها به ميوههاي بهشتي انجير است ميوهاي که همهاش قابل خوردن است. تنها ميوهاي است که با برگاش با هم بيرون ميآيند در تمام ميوهها خداوند به تين و زيتون قسم خورده. که مواد چربي و مواد قندي دارد و بهترين چربيها چربي گياهي است. خداوند به چه قسم بخورد گاهي به خورشيد قسم ميخورد، گاهي به انجير. به هر چه بخواهد قسم ميخورد. چون براي او چيزي بزرگ نيست براي او همهاش يکي است براي مايک چيزي بزرگ است ميگوئيم به بزرگ قسم اما براي خداوند که بگويد به کوه يا به کاه هر دو نزد او يک جور است. به انجير و زيتون قسم يا به درختاش يا به محل نمواش. اين خوراک جسمي بود قسم به خوراک مادي.
6- خداوند به طور سينا و مكه سوگند ميخورد
بعد ميفرمايد قسم به خوراک معنوي (وَ طُورِ سينينَ) (تين /2) قسم به طور سينا. ما مسلمانيم طور سينا مرکز وحي موسي(ع) است، فرق نميکند ما به موسي(ع) هم عشق ميورزيم به عيسي(ع) هم عشق ميورزيم. ستايشي که قرآن از عيسي(ع) کرده خيلي بهتر از ستايشي است که انجيل از مسيح کرده يعني قرآن ما سيماي عيسي(ع) را بهتر از انجيل نشان داده. ما انصاف داريم ميگوئيم قسم به طور سينا بعد ميگويد (وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمينِ) (تين /3) قسم به مکه چون سابقه موسي(ع) بحسب ظاهر از پيغمبر(ص) بيشتر است. احترام به مراکز عبادت همهاش براي ما ارزش است. قرآن ميفرمايد (وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ) (حج /40) اگر عدهاي بپا نشويد با انقلابي مجاهد و جهادگرانه جلوي مفسدين را بگيريد، کليسا خراب ميشود مرکز عبادت مسيحيها خراب ميشود. بعد ميفرمايد «وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ» مرکز عبادت مسلمانها هم خراب ميشود. غيرت اسلام مخصوص غيرت دين اسلام نيست و لذا پيغمبر(ص) فرمود (تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً) (آلعمران /64) يهوديها، مسيحيها بيائيد با همديگر متحد شويم در مقابل کساني که اصل خدا را قبول ندارند شما خدا را که قبول داريد پس ما چند درصد اهداف مشتر ک با هم داريم. خيلي زيباست اول به طور سينا قسم ميخورد بعد به مسجد الحرام. 150 کلمه دنيا و 150 کلمه آخرت در قرآن هست، اين پيداست که اسلام ميگويد دنيا و آخرت بايد با هم باشد. به اديان گذشته قسم به دين موجود قسم. کوه، کوه است اما وقتي تورات در آنجا نازل ميشود و موسي(ع) در آنجا مناجات ميکند به مناجات موسي(ع) کوه هم ارزش پيدا ميکند. در مدينه رفتم قبر پيغمبر(ص) را ببوسم يکي از اين وهابيها آمد و گفت شرک. گفتم چرا؟ گفت هذا حديد اين آهن است آهن ميبوسي؟ گفتم تو قرآن نميبوسي؟ گفت چرا گفتم جلد قرآن چرم گاو است کفش من هم چرم است من هر چرمي را نميبوسم چرمي را ميبوسم بخاطر قرآن من خانه خودم هم آهن است اما اين آهن را بخاطر قبر پيغمبر(ص) ميبوسم. بايد به وهابيها بگوئيم طور سينا جماد است، خدا چرا به خاک قسم خورده اين سنگ، سنگ نيست سنگي است که موسي(ع) روي آن عبادت کرده.
7- ويژگي و اهميت مسجدالحرام
(وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمينِ) (تين /3) از اين آيه معلوم ميشود دعاي ابراهيم(ع) مستجاب شد. چون وقتي ابراهيم(ع) کعبه را ساخت فرمود: (رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً) (بقره /126) خدايا اين شهر را امن قرار بده وخداوند هم مکه را شهر امن قرار داد. از امتيازات دين اسلام اينست که قطعه را گذاشته بنام مسجدالحرام، گفته هر کس از هر کس ناله دارد بيايد آنجا و داد بزند و کسي حق تعرض ندارد اين از امتيازات ما است که گوشهاي از زمين بعنوان منطقه آزاد… ما جزيرهاي داريم که ميگويند جزيره آزاد، ما در دينمان منطقه آزاد داريم و لذا اگر بنده حتي دزدي کنم بروم مکه حق ندارند دزد را در مکه بگيرند چون «وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمينِ» هر که آنجا رفت در امان است. بله ميتوانيد کاري بکنيد که دزد بيرون بيايد و در بيرون او رابگيريد. نه تنها آدم هايش در امانند حيواناتش هم در امانند. حاجيها حق ندارند آنجا شکار بگيرند. اگر مورچهاي روي بدنت راه ميرود در ايام حج حق نداري مورچه را بگيري و دور بياندازي. ميتواني دستت را کج کني تا مورچه خودش پائين بيايد گياهاش در امان است، حاجيها حق ندارند در مکه گياه بکَنَند. خداوند خواسته در اين منطقه مور و ملخ و جن و انس و ملک همه در امان باشند. يک چاهي بود که حضرت علي(ع) حرف هايش را توي آن ميزد آنجا زميني است که هر مظلومي آنجا داد بزند.
8- آفرينش انسان در بهترين ساختمان
قسم خورده که چي؟ (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ) (تين /4) انسان را آفريديم در بهترين ساختمان. چند روز پيش قم بودم گفتند يک طلبهاي رفته در يکي از روستاها 32 رقم اذان ميگويد ماشين فرستاديم آن روستا بعد از 5-6 ساعت او را آوردند گفتم تو 32 رقم اذان بلدي گفت بله گفتم بگو اذانش را گفت گفتم الله اکبر يک حلقوم «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ» انسان است که از افتادن سيب جاذبه زمين را کشف ميکند وگرنه همه سيبهاي دنيا بيفتند الاغ چيزي کشف نميکند. انسان است که روز به روز رشد ميکند حيوانهاي الآن و هزار سال پيش يکي هستند. البته آقايي روي منبر داشت تفسير ميگفت رسيد به آيه (فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ) (بقره /260) که خداوند به ابراهيم(ع) فرمود چهار پرنده را بگير بکوب روي چهار کوه بگذار چون حضرت ابراهيم(ع) ديد لاشهاي کنار دريا افتاده ماهيها از يک سمت نيش ميزنند شغالها از يک سمت دندان ميگيرند گاهي هم پرندهها ميآيند و نک ميگيرند ديد اين لاشهاي که يک تيکهاش توي آب است و يک تيکهاش توي خشکي بين حيوانات دريايي و صحرايي و هوايي تقسيم شد فرمود خدايا اين را چگونه روز قيامت زنده ميکني اينکه پخش شد ذرات پخش شده چطور يکجا جمع ميشود خداوند براي اينکه يک آزمايش بدهد و يک تبليغ سمعي و بصري بدهد، فرمود چهار پرنده را بگير بکوب گوشتش را مخلوط کن سر چهار کوه بگذار (ثُمَّ ادْعُهُنَّ) (بقره /260) بخوان کبوتر ذراتي که پخش شده يکجا جمع ميشوند. يک کسي داشت اين را ميگفت از چهار پرنده 3 تاي آن را که گفت يکي را يادش رفت گفت يکي هم الاغ يک نفر گفت بابا الاغ که نميپَرد گفت الاغهاي زمان حضرت ابراهيم(ع) ميپريدند آقا بگو يادم رفت. شخصي حديث ميگفت که امام صادق(ع) دو حديث فرمود که دو چيز هوش را کم ميکند 1- يکي را راوي يادش رفته آن يکي هم من يادم رفته خوب بگو يادم رفته انسان روز به روز هي کشف و اختراع ميکند اما حيوان هيچ کشف و اختراعي ندارد. بهترين ساختمان را به انسان داديم استعداد همين آقازاده قاري ما بين چهل کشور او شده يک پسر 14-13 ساله بعد به افتخار قرائت او را داخل کعبه بردهاند مسجدالحرام، بعد آنجا که ميخواسته دعا کند اول استادها و پدر و مادرش را دعا کرد خوب اين استعداد ما جاي ديگر نيست. تمام موجودات دَمر هستند ماهي، حيوانات صحرايي، دريايي همه حيوانها افقي هستند تنها موجود سِيخکي انسان است. (وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُوني بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ) (بقره /31) تمام علوم را خدا به آدم ياد داد «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ» بعد عرضه کرد به ملائکه، به فرشته گفتند شما ميتوانيد؟ گفتند (قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا) (بقره /32) ما به اندازه انسان نميتوانيم باشيم امام علي(ع) کارهايي کرد که خدا بارها به وجود او بر ملائکه نازيد مباهات کرد انسان ميتواند مباهات کند جواني که گول دختر زيبايي را نخورد خداوند به او مباهات ميکند.
9- معرفي يك زن در قرآن به عنوان يك الگو
يک زن خداوند در قرآن پيدا کرده و از او تعريف کرده، خداوند به اين زن مباهات ميکند (وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ) (تحريم /11) توجه، توجه، يک خانم يک خانم ياد بگيريد، ياد بگيريد مَثل نمونه همه از اين ياد بگيرد الگو امام چيه؟ خانم فرعون همه از اين خانم ياد بگيريم. بله «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً» اين مًثل و نمونه شماست چه کرد؟ طلا ديد جذب طلا نشد زور ديد جذب زور نشد کاخ ديد جذب کاخ نشد پول و زور و طلا اين خانم را تسليم نکرد. گفت (وَ نَجِّني مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ) (تحريم /11) خدايا من فرعون را نميخواهم تفکر طاغوتي است. يکي از حرفهاي چرت کمو نيستها اين بود که ميگفتند تفکر انسان وابسته به سيستم اقتصادي است اگر ميخواهيد ببينيد کسي چطور فکر ميکند ببينيد کجا غذا ميخورد کوخ نشين فکر کوخي دارد کاخ نشين فکر کاخي دارد. هر جا شکمت پر شد فکرت هم دنبال شکمت است. از اين رجزها ميخواندند خدايا ميفرمايد بر پدر دروغگو لعنت زن فرعون شکمش در سفره کاخ فرعون پر ميشد اما منکر کاخي نداشت. انسان خودش يک کسي است البته شکم اثر دارد گاهي آدم از يک سفرهاي ميخورد نمک گير ميشود خيليها يک سور ميگيرند از آنها امضا ميگيرند آنها آدمهاي شل هستند. اگر به آدمهاي قوي کره زمين را بدهند به فاميلهاي پيغمبر(ص) گفتند به محمد(ص) بگو پول ميخواهد به او ميدهيم همسر ميخواهد به او ميدهيم مقام ميخواهد به او ميدهيم فرمود چه ميگوييد؟ اگر خورشيد ر ابه يک دست بدهيد و ماه را به دست ديگرم بدهيد دست از حرف حق برنميدارم. امام علي(ع) به والله قسم کره زمين را به من بدهند که پوست جو را از دهان مورچه بگيريد والله قسم نميگيرم. بله آدم هست يک بستني به او بده 32 دروغ برايت ميگويد. يک وعده معاويه به عمروعاص داد که بيا مشاور فکري من باش حکومت مصر را به تو ميدهم خودش را به هر رنگي درآورد دست به هر جنايتي زد بخاطر وعده… اما به امام حسين(ع) گفتند يک بله بگو همه زن و بچهات را آب ميدهيم آزادت ميکنيم. فرمود من به يزيد بله نميگويم. اصلاً فرق بين فکر علوي و فکر اُموي اين است. (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ) (تين /4) بهترين قيافه را به انسان داديم خيلي قيافه انسان قشنگ است يک انگشت شصت به او دادهايم دو سه وزارتخانه توي اين است وزارت کار، حرفه، آموزش عالي، آموزش و پرورش يعني اگر اين کنار برود تمام فن و حرفه تعطيل ميشود شما دكمه يقهات را نميتواني ببندي پيچ گوشتي، اره، قلم، چکش، خياطي چشم را درست کرد با 5 امتياز پِي را با آب نمک قاطي کرد لب آنرا مژه گذاشت که گرد توي آن نرود در کِشوي گذاشت پلک پشت، بامش ابرو گذاشت نور خورشيد به آن فشار نياورد خطوط پيشاني را کج کرد که عرقها از اينطرف بيايند. دندانهاي آسيا را چاله چوله قرار داد. اگر دندان توي دهان ما صاف بود مثل سنگ مرمر صبح ساعت 6 نان ميگذاشتي تا 12 ميزدي جويده نميشد اما دندان ما چاله چوله مثل سنگ پا که دو سه بار ميآيد و ميرود… اگر خداوند انساني را خلق کند که دندانهايش چاله چوله نباشد فلجِ فلج است اين مال مادي. از نظر معنوي استعداد هدايت استعداد عبات، قرب، مناجات، علم، تحصيل، ابتکار.
10- سقوط انسان به خاطر اعمال بد
(ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ) (تين /5) ولي انسان بخاطر بدرفتاريهاي خودش به اسفل سافلين سقوط کرد. ما به شماها جمهوري اسلامي داديم امام داديم من حدود 30 کشور رفتهام بسياري از دانشجوهاي کشورهاي ديگر ميگويند شما امام داشتيد که انقلاب شد آن امامي که شما داشتيد ما نداريم. ما امت داشتيم امام داشتيم مکتب داشتيم با حسين(ع) و کربلا و شهادت هم مادرهايمان آشنا بودند ميگفت ميروي جبهه برو تو از علي اکبر بهتر نيستي آن کارها انقلاب شد. 22 بهمن شد «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ» ولي عدهاي اين امام را تنها گذاشتند رفتند دنبال منافقين آخر منافقين چي داشتند؟ سوادشان بيش از امام بود؟ تقواشان بيش از امام(ره) بود؟ سابقهشان پيش از امام(ره) بود؟ انگور به تو داديم رفتي عرق درست کردي خوب انگور ميخوردي آقا چه ميخواهي بخوري توت شيرين خرما، ترشِ ترش ليموترش، ترش و شيرين انار پرتقال. ميگويد من ميخواهم عرق بخورم «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ» امام(ره) که دنيا به او افتخار ميکند را رها ميکند ميرود دنبال يک آدم عياش هوس باز بي سواد. کساني که با انقلاب نبودند من نميدانم با چه کسي هستند توي ايران ناراضي داريم که نق ميزند، اما ضد انقلاب خيلي کم داريم بعضيها در انتخابات شرکت ميکنند در راهپيمايي شرکت ميکنند امام(ره) را قبول دارند منتهي 5 تا اشکال هم دارند از اين اشکالها 3-2 تا دروغ است يکي دو تا هم درست است. کدام کيسه برنج است که دو سه شن در آن نباشد. ياران امام حسين(ع) خالص خالص هايش 72نفر درآمدند خيليها وسط راه برگشتند شما توقع… شما خيال ميکنيد امام زمان(عج) بيايد همه مردم عادل هستند، در آن زمان هيچکس فحش نخواهد داد يعني آن زمان همه لال خواهند شد؟ اينطور نيست زمان حکومت امام زمان(عج) باز دروغ وجود دارد فحش خواهد بود. همچين حديثي نداريم که در آن زمان همه مردم لال خواهند شد، همچين حديثي هم نداريم که همه مردم در آن زمان عادل ميشوند حکومت حق است نه اينکه تک تک آدمها عادل ميشوند.
11- با امر به معروف و نهي از منكر مشكلات را حل كنيم
ما دين و انقلابمان ر امحکم نگه داريم اين انقلاب گران تمام شده است. يکوقت آدم صد تومان ميدهد توي تاکسي مينشيند تا نشستي ديدي بغلي بوي پياز از دهانش ميآيد پياده ميشوي. از خير صدتومان ميگذري، اما اگر 2 ساعت توي برف بودهاي تا تاکسي آمده اين تاکسي هم تو را نميبرد مگر با 5 هزار تومان. 5 هزار به او دادهاي دو ساعت هم توي يخ بودهاي چون آنجا تاکسي نيست. مي خواهي بروي روستاهاي دور دست ممکن است 10 هزار از ماشين از بين برود تا تو را با 5 هزار ببرد اگر آنجا نشستي توي تاکسي ديدي يک کسي بوي پياز از دهانش ميآيد آنجا پياده نميشوي 5 هزار تومانه؟ بوي سير هم بياد من مينشينم. ما يکوقت جمهوري اسلامي را ارزان گير آورديم تا ديدي اين آقا رشوه گرفت، دروغ گفت، بگو گور پدر جمهوري اسلامي من اين انقلام را نميخواهم. اگر ارزان بود از ماشين پياده شويد اما 300 هزار جوان دادي تا سوار اين تاکسي شدي پدر جانباز، معلول اين انقلاب خيلي گران شد 300 هزار جوان داديم تا سوار ماشين جمهوري اسلامي شديم مگر ميشود بگوييم ولش کن من اين نظام را قبول ندارم. اين بوي پياز از دهانش ميآيد بابا اگر بوي پياز ميآيد بايد بنشيني منتهي بايد گفت آقا جان تاکسي ماشين عمومي است در ماشين عمومي سيگار نکش. هي بايد امر به معروف و نهي از منکر کنيم خانم اين فوکُلي را که بيرون ميگذاري دل خانواده شهدا را ميسوزاني. جوانهاي عزب را ميسوزاني جامعه را به فساد ميکشي. دختر خانم رويت را بگير. هي بايد امر به معروف کنيم. بالاخره ماشين همين ماشين است محکم بايد نگه داريم از اين مردم بهتر نيست نظام، مکتب. از اين کشور بهتر نيست از اين رهبر بهتر نيست. اُشهد بالله من که عبادتي ندارم اگر دروغ ميگويم خدا عبادت هايم را بسوزاند بهترين هايش را ما داريم منتهي عيب هم هست، با امر بمعروف و نهي از منکر بايد مشکلات را حل کرد. «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ» ما بشر را در بهترين ساختمان قرار داديم بخاطر انتخاب کجش او را به اسفل سافلين پرت کرديم.
12- اهل ايمان و عمل صالح اجر دائمي دارند
(إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ) (تين /6) باقي سقوط ميکنند جز کساني که اهل ايمان و عمل صالح هستند که براي اينها اجر دائمي است اجري که قطع نميشود (فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ) (تين /7) بعد از اين پيغمبر بعد از اين قانون آفرينش چرا تکذيب ميکني (أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمينَ) (تين /8).
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 862