responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 875

موضوع: تفسير سوره حجرات (20)

تاريخ پخش: 29/06/80

بسم الله الرحمن الرحيم

«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»

بحث در زماني پخش مي‌شود كه در آستانه بازگشايي مدارس اول مهر هست، بيننده‌ها وقتي بحث را مي‌بينند كه هفته دفاع مقدس را در پيش داريم، بازگشايي مدارس را در پيش داريم، ما هم بحثمان تفسير سوره حجرات است آيه‌اي است كه 25 نكته دارد. من نگاه كردم ديدم نه نكته‌ را نگفته‌ام باقي‌ را در جلسه قبل گفته‌ام آيه را مي‌نويسم، به هفته دفاع مقدس هم مي‌خورد.

1- صلح و اصلاح بين دو گروه

تفسير سوره حجرات جزء 26 آيه نهم آيه اين است: (وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى‌ فَقاتِلُوا الَّتي‌ تَبْغي‌) (حجرات /9) اگر دو طايفه از مؤمنين «اقْتَتَلُوا» درگير شدند دو قبيله محله بالا و پايين، دو روستا، دو شهر، دو دبيرستان، دو كشور، اگر بهم ريختند اگر دو گروه بهم ريختند بي تفاوتي ممنوع، تأخير ممنوع «فَأَصْلِحُوا» «ف‌َ» يعني فوري «فَأَصْلِحُوا» امر است يعني واجب است فوري، بي تفاوت و بي تعهد نباشيد فوري پاشيد اينها را آشتي دهيد، اصلاح كنيد، آگر ديديد يكي گردن كلفت، «فَإِنْ بَغَتْ»،«بغي» با «غين» سركشي، اگر سركشي و طغيان مي‌كنيد يكي بر ديگري اون كه طغيان مي‌كند بسيج شويد تار و مار كنيد، سركشي را سركوب كنيم. من طبيعي رسيدم به اين آيه ولي به هفته دفاع مقدس هم مي‌خورد. نكاتي در اين آيه گفتم ولي نكاتي كه نگفته‌ام، برايتان بگويم.

2- نكاتي درباره آيه و امر به معروف و نهي از منكر

1- وقتي انسان صحبت مي‌كند مخاطب قرار ندهيم بهتر است. يك وقتي مي‌گوييم تو همچين كردي طرف ضايع مي‌شود، بگوييم بعضي همچين مي‌كنند؟ اين خودش هم در روحانيون و هم معلمين و نويسنده‌ها مثلاً طرف را مخاطب قرار ندهيم. مثلاً پيامبر بالاي منبر بود، ديد يك نفر شرابخور آمده پاي منبرش، نگفت آقا تو شراب مي‌خوري؟ گفت چرا بعضي شراب مي‌خورند؟ نگفت چرا شراب مي‌خوري؟ اينجا هم مي‌گويد: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا» بعضي از طايفه‌هاي مؤمنين درگير مي‌شوند نمي‌گويد تو درگير شدي، سعي كنيم در جاهايي كه خلاف است طرف را مخاطب مستقيم قرار ندهيم.
2- اينكه در جامعه اسلامي نبايد به «ياغي» سركش مهلت داد. اگر يك كسي گردن كلفت است فوري «فَقاتِلُوا»، «فا» يعني فوري اگر درگير شوند فوري اصلاح بدهيد و اگر گردن كلفتي كرد فوري يعني در جامعه اسلامي به سركش مهلت ندهيد.
3- براي مبارزه زمان مطرح نيست. آخه مي‌گويند تا كي، مثل اينكه يك بابايي مريض دارد مي‌گوييم تا كي مي‌روي دكتر، تا بچه‌ام خوب شود. تا كي؟ «حَتَّى تَفي‌ءَ إِلى‌ أَمْرِ اللَّه»، «فَقاتِلُوا الَّتي‌ تَبْغي حَتَّى تَفي‌ءَ‌» تابرگردد «إِلى‌ أَمْرِ اللَّه» تا به سمت فرمان خدا برگردد. نمي‌گويد تا تسليم شما شود، تا تسليم خدا شود اينكه مي‌گويند دفاع مقدس يعني ما به خاطر هوس جنگ نگرديم و به جبهه نرفتيم به خاطر اينكه او، بعث و صدام به ما ظلم كرده بايد دفاع كنيم اينكه مي‌گوييم مقدس چون مي‌گوييم «أَمْرِ اللَّه».
نمي‌گويد «حَتَّى تَفي‌ءَ اليكم» نمي‌گويد «اليكم» سركش را سركوب كن تا به سوي تو برگردد من هم هوس دارم. اگر او هوس دارد سركشي كرده من او را تار و مار كنم تا طبق هوس من باشد، نه هوس تو و نه هوس او، «أَمْرِ اللَّه» است مي‌گوييم دفاع مقدس.
سؤال: مسأله ديگر اينكه مي‌گويند ولايت فقيه چيست؟ حكومت اسلامي؟ جواب: ما مي‌گوييم بحث را كنار بگذار و بيا سراغ قرآن، اين آيه قرآن است سوره حجرات كه سني و شيعه قبول دارند مي‌گويد: اگر دو طايفه درگير شدند، اطلاح كنيد سركش را سركوب كنيد. سؤال: اگر خواسته باشيم سركش را سركوب كنيم، الآن اسراييل سركشي مي‌كند بر فلسطين و لبنان، اگر خواسته باشيم سركشي را سركوب كنيم بدون حكومت مي‌شود، بدون قواي مسلح مي‌شود، بدون ديدن آموزش نظامي مي‌شود، بدون بسيج مي‌شود؟ پس ببينيد اگر گفتند كجاي اسلام گفته بسيج و ولايت فقه و پادگان، مي‌گوييم بابا اسلام گفته سركوب كن، در زمان ما سركوبي بدون داشتن رهبري، قواي مسلح، آموزش نظامي، داشتن اطلاعات بدون اينها دشمن را نمي‌شود سركوب كرد.
مگر اگر گفتم نماز بخوان بايد وضو بگيري، اگر گفتم با آب وضو بگير معنايش اين است كه بايد چاه هم بكني، پس بايد طناب هم بخري آب هم از چاه بكشي، وقتي گفتند اين كار را بكن يعني مقدماتش هم واجب است. ما براي اين كه خواسته باشيم به قرآن عمل كنيم فرموده: سركش را سركوب كن، بايد رهبري، بسيج، دفاع، مانور، پادگان، آموزش نظامي، اطلاعات، همه مقدمات سركوب را داشته باشيم. اين معناي حكومت اسلامي است. نگو حكومت اسلامي كجاي قرآن است؟ بسياري از آيات را بدون حكومت اسلامي مي‌شود عمل كرد بله اگر فقط قرآن مي‌گفت: «يُقيمُونَ الصَّلاة» مي‌رفتيم توي خانه هي نماز مي‌خوانديم، اگر فقط توي قرآن مي‌گفت: «اذكرو الله» همه‌اش مي‌گفتيم سبحان الله، الله اكبر، سبحان الله، ذكر مي‌گفتيم. ولي وقتي مي‌گويد: (فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ) (توبه /12) رهبر كفر را بكش، كشتن رهبر كفر با «صبحكم الله» و «مساكم الله» و ذكر و ورد خالي نمي‌شود.
پس اين مقدمه واجب به قول ما طلبه‌ها كه مي‌گويند واجب است يعني تمام نظام‌ها براي سركوب كردن به او نياز دارد و بايد داشته باشيم.
دوم: از اين آيه معلوم مي‌شود كه نبايد كار به زن و بچه داشته باشيم. چون مي‌گويد «فَقاتِلُوا» بكش «الَّتي‌ تَبْغي» آنكه متجاوز است ممكن است طرف متجاوز باشد ولي زن و بچه‌اش تقصير نداشته باشند. آقا به خانمي، يك آقايي فاسد است مي‌خواهي بگيري، دست بچه‌اش را گرفته شما بايد يك كاري كني كه بچه‌اش دلهره نداشته باشد، جوري با اين آقا برخوردنكني كه بچه‌اش هم سكته كند. «فَقاتِلُوا الَّتي‌ تَبْغي» يعني همان كسي كه متجاوز است كاري به زن و بچه‌اش نداشته باش.
حديث: اميرالمؤمنين(ع) فرمود: امتي مقدس است كه بدون ترديد بتوانند حق ضعيف را از نظام بگيرد. اگر يك كشوري، جامعه‌اي نتوانند حق ضعيف را بگيرند آن جامعه مقدس نيست خوب در اينجا يك حديث ديگر بخوانم. حديث: برادرت را ياري كن چه ظالم است چه مظلوم. اگر مظلوم است كمك كن حقش از ظالم بگير و اگر ظالم است كاري كن كه ظلم كند.
چون كمك به ظالم هم، يك رفيقي داري ظالم است تو اگر رفيقش هستي بايد يك كاري كني كه دست از ظلمش بكشد. و لذا داريم: رفيقت را ياري كن اكر مظلوم است حقش را بگير و اگر ظالم است جلو ظلمش را بگير.
اميرالمؤمنين علي(ع) داشتند مي‌رفتند هواي داغ ديد يك خانمي پريشان در كوچه است. گفت خانم چتون است گفت شوهرم گفته مي‌زنمت و من فرار كرده‌ام، گفت خيلي خب هوا داغ است عصر هوا خنك مي‌شود من مي‌آيم پهلوي شوهرت واسطه مي‌شوم بعد اميرالمؤمنين فكر كرد گفت چرا معطل كنيم اگر يك زني دلهره دارد چرا دو ساعت ديگر گفت نه پاشو بريم، عقب زن آمد در خانه شوهر در زد و شوهرش علي را نشناخت گفت به اين زن گفتي مي‌زنمت؟ بعد مرد پررو شد گفت حالا كه تو را واسطه كرده او را مي‌كشم آتش مي‌زنم. حضرت امير فرمودند: خيلي گردن كلفتي شمشيرش را كشيد و تا شمشيرش را كشيد مردم آمدند گفتند: سلام عليكم سلام عليكم هي مردم به حضرت علي سلام كردند اين جوان گفت اين كيه هي سلامش مي‌كنند فهميد اميرالمؤمنين است افتاد روي پاي آقا، آقا ببخشيد، شرمنده‌ام، مي‌بخشم او را، بعد به زن گفت معلوم مي‌شود تو هم يك كاري كرده‌اي كه شوهرت جوش آورده، زن هم نبايد در خانه كاري انجام دهد كه شوهرش جوش بياورد برو خوب شوهرداري كن.

3- نهي از منكر تا حد مقدور

جامعه اگر حق مظلوم را از ظالم نگيرد مقدس نيست. حالا چون برنامه در شب جمعه‌اي پخش مي‌شود كه شب شهادت امام هادي(ع) است يك خاطره از امام هادي(ع) در يك دقيقه بگويم:
بني عباس يكي از طاغوتي‌هايشان متوكل عباسي بود. گزارش دادند به متوكل عباسي، كه امام دهم با قمي‌ها رفت و آمد‌هايي دارند، يعني قمي‌ها با امام رفت و آمدهايي دارند، اسلحه و نامه‌هايي در خانه امام جمع شده و نبايست كودتايي بكنند، متوكل عباسي مخفيانه يك گروهي را وادار كرد ريختند توي خانه امام هرچه گشتند چيزي گيرشان نيامد نه اسلحه نه نامه بعد ديدند امام نشسته‌اند قرآن مي‌خوانند با همان حال او را بردند توي مجلس متوكل، متوكل ظرف شراب دستش بود، شراب را به امام تعارف كرد. امام فرمود: من شراب در عمرم نخورده‌ام، گفت پس شعر بخوان يا شعر يا شراب، آدمهاي عياش كارشان با شعر و شراب است، گفت من اهل شعر نيستم، گفت خواهش مي‌كنم يا شعر يا شراب، امام گفتند حالا كه چاره‌اي نيست من دو سه بيت شعر مي‌خوانم امام هادي دو سه بيت شعر خواندند جلسه منقلب شد، يك انقلاب فرهنگي راه انداخت، يك كودتاي فكري كرد شعري عربي است من ديروز اين را ياد گرفته‌ايم برايتان مي‌خوانم.
«بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ» (بحارالانوار/ج50/ص211) اي متوكل مست عياش آنقدر گردن كلفت‌تر از تو بوده‌اند كه روي قله‌ها كاخ ساختند و افرادي از جان آنها حفاظت كردند و آنها توي كاخ‌هاي روي قله‌ها عياشي كرده‌اند ولي نه كوه آنها را نجات داد و نه قله و نه آن مسؤولين حفاظت.
«وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ وَ اسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَمَا نَزَلُوا» (بحارالانوار/ج50/ص211) از آن جايگاه‌هايي كه فكر مي‌كردند حفاظت شده است خدا اينها را به زير كشيد، توي سوراخ گور برد، چه سوراخ و چه جايگاه بدي است و چه منزلگاه بدي است. «نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ أَيْنَ الْأَسَاوِرُ وَ التِّيجَانُ وَ الْحُلَل» (بحارالانوار/ج50/ص211) ندا زدند‌اي پادشاهان عياش، كو طلاها و تاج‌ها ديديد اين عياشي‌ها عاقبت سرو كارتان به قبر افتاد.
«أَيْنَ الْوُجُوهُ الَّتِي كَانَتْ مُنْعِمَةً مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَ الْكِلَل‌» (بحارالانوار/ج50/ص212) كجاست صورت‌هاي بشاش و خوش گذران كه ببينيد كه در دنيا پرده‌ها و سراپرده‌ها در برابرش نصب كرده بودند و عياشي مي‌كردند.
«فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِينَ سَاءَلَهُمْ تِلْكَ الْوُجُوهُ عَلَيْهَا الدُّودُ تَقْتَتِلُ‌» (بحارالانوار/ج50/ص212) الان همان صورت‌هاي خوش گذران در قبر كرم‌ها رويش ور مي‌روند و كرم‌ها سر خوردن گوشتش با هم دعوا مي‌كنند.
«قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَ قَدْ شَرِبُوا وَ أَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الْأَكْلِ قَدْ أُكِلُوا»
چقدر شراب خوردند و عياشي كردند مثل تو و الآن همان چيزهايي كه خوردند كرم‌ها در قبرها از آنها مي‌خورند.
چنان امام هادي حال اين خليفه عياش مست طاغوت را بهم زد، اين را مي‌گويند امام، امام يعني كسي كه بتواند نهي از منكر يعني جلو منكر را بگير، ممكن است امام نتواند ظرف شراب را بگيرد شرايط جوري باشد كه نهي از منكر فايده‌اي نداشته باشد نشود شراب را گرفت ولي مي‌شود گناه را به گنهكار تلخ كرد. ما گاهي وقت‌ها مي‌بينيم يك پسر و دختري و يك زن و مردي يك جواني، پيري دارد نگاه مي‌كند نمي‌توانيم جلو گناهش را بگيريم، اما مي‌توانيم حالش را بگيريم، حالگيري هم يك كاري است.
سلام و صلوات خدا بر امام هادي و بر همه انبيا كه به امام صادق مي‌گفتند، اين امامان شيعه مثل استخوان توي گلوي ما هستند نه مي‌توانيم قورتشان دهيم و نه مي‌توانيم بيرون آوريم. شيعه معنايش اين است كه مزاحم طاغوت شود. الآن اسراييل مي‌گويد: ايران استخوان در گلوي من است، الحمد لله حالا معلوم شد ما مسلمانيم، چون قرآن يك آيه دارد مي‌گويد (يَغيظُ الْكُفَّار) (توبه /120) هر وقت كفار را غيظ درآوردي معاوم مي‌شود مسلماني.
اگر مسلماني بودي كه هم آمريكا دوستت داشت و هم اسراييل، در مسلماني‌ات شك كن. چون قرآن مي‌گويد: (لَنْ تَرْضى‌ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصارى) (بقره /120) يهود و نصاري هيچ وقت از تو راضي نيستند تا بدانند تو هم توي دستشان هستي. اگه يك وقت يهود و نصاري از تو راضي هستند پيداست كه تو در اختيار آنها هستي، پس در مسلماني ات شك كن.
هفته دفاع مقدس است قرآن مي‌گويد: «فَقاتِلُوا الَّتي‌ تَبْغي» از افتخارات ما اين است. يك كسي از من پرسيد اين ولايت فقيه چي مي‌گويد. گفتم ايران قديم چقدر گسترش داشت زماني كه ايران دست ولايت فقيه نبود هر دفعه هر كشوري، هر قدرتي، هر قبيله و قومي به ايران حمله مي‌كرد يك تكه ايران را گرفت، ايران الآن شايد يك پنجم ايران قديم باشد تكه تكه كردند هر وقت حمله شد يك تكه‌اش را بردند از زماني كه ايران دستش را گذاشت تو دست ولايت فقيه يك وجب زمينش را به دشمن نداده است اين نقش ولايت فقيه است. و علتي هم كه مخالف هستند همين است چون بچه اگر دستش توي دست باباش باشد لاتها نمي‌توانند او را بدزدند هي مي‌گويند بابا ‌اي است. بابا پير است بيا امروزي باش، اينها امل هستند، هي بچه را كوكش مي‌كنند دستش را از دست بابا بردارد، چون بچه‌اي كه دستش توي دست بابا نبود، با يك آدامس و شكلات، موتور و بستني مي‌شود بردش، اما اگر دستش در دست بابايش باشد نمي‌شود كاريش كرد.
تا ايران در دست امام خميني بود يك وجب زمينش را به دشمن نداد. قبل از اينكه ايران دستش در دست ولايت فقيه باشد ولو مراجع بودند ولي مرجعيت خالي كافي نيست بايد مرجعيتي باشد كه همراهش اطاعت، بسيج، قدرت، اتحاد، كشف توطئه‌ها، تصميم‌هاي كلان يك مرجعيتي بعلاوه اين خصوصيات باشد.
و اما جمله‌اي كه بعد از اين است مي‌فرمايد: «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ» من مي‌خواهم درباره عدل چند جمله‌اي صحبت كنم. «فَقاتِلُوا الَّتي‌ تَبْغي‌ حَتَّى تَفي‌ءَ إِلى‌ أَمْرِ اللَّهِ» اين مسأله عدل را من اينجا ننوشته‌ام اجازه بفرماييد «فإِنْ فاءَتْ» اگر برگشت متجاوز «فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْل» يعني سركش را سركوب كنيد تا به سمت خدا برگردد «فإِنْ فاءَتْ» اگر برگشت به سمت خدا صلح كنيد بين اينها به عدل كه در جلسه قبل گفتم اصلاح عادلانه اين است كه خسارت‌ها جبران شود، آن مقداري كه گرفته پس بدهد.

4- عدل چيست؟

سؤال: عدل يعني چه؟ پيامبر اسلام(ص) فرمود: حالا من عربي مي‌خوانم طلبه‌هاي عزيز كه بلدند محصلين هم بلدند چون از اين عربي‌هاي آسان است بعضي عربي‌ها خيلي آسان است، «عَدْلُ سَاعَةٍ» (مستدرك‌الوسائل/ج11/ص317) يعني عدالت يك ساعت «خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَة» يك ساعت كسي به عدالت رفتار كند از عبادت هفتاد سال بهتر است، آن هتفاد سالي كه شبها بپاخيزي نماز بخواني و روزها روزه بگيري. حديثي ديگر: رهبر عادل يك روزش اگر رئيس حكومت اسلامي باشد يك روز او ثوابش از «مأه عام» از صد سال يا پنجاه سال بهتر است. «الامام العادل لا ترد له دعوه» (دعائم‌الاسلام/ج2/ص541) دعاي كسي كه حكومت دستش هست و عادل است مستجاب است. اميرالمؤمنين فرمود: زندگي يعني عدالت و ظلم يعني مرگ. شما در ماجراي كربلا شنيديد كه امام حسين(ع) براي آزمايش از پسر سيزده ساله پسر امام حسن(ع) حضرت قاسم پرسيد مرگ را چگونه مي‌بيني؟ مي‌گويد: از عسل شيرين تريعني اگر رييس حكومت يزيد باشد، اگر حكومت دست ظلم باشد مرگ از عسل شيرين‌تر است.

5- فوايد عدالت در جامعه

مسأله عدل: امام كاظم فرمود: اگر عدالت برقرار شود همه مردم بي نياز مي‌شوند. الآن در جمهوري اسلامي چيزي خيلي است، آنقدر اتاق خالي هست، آنقدر بي خانه هست، آنقدر پردرآمد هست و سرمايه‌هاي كلان، و آنقدر فقير هست. نه يكي و دو تا و سه تا و ده تا و بيست تا يك هيئت حديث داريم كه اگر پردرآمدها زكات مالشان را بدهند يك شكم گرسنه روي زمين باقي نمي‌ماند.
حديث: اگر مردم عادل باشند آسمان مي‌بارد زمين هم ميوه‌هاي خوب تحويل مي‌دهد. اگر گفتند خشكسالي است معلوم مي‌شود مردم به هم ظلم مي‌كنند، رحم كرديم مورد رحم قرار مي‌گيريم رحم نكرديم، مورد رحم قرار نمي‌گيريم، مي‌گويند، آقا خشكسالي است، دولت چند ميليارد براي خشكسالي داده، بهم ظلم مي‌كنيم. اين توي بازار است، كلاهبرداري دارد، اين توي خيابان دروغ مي‌گويد، آن سر كلاس كم كاري مي‌كند، او محصلِ بد درس مي‌خواند، اون راننده است چنين است، آن طلبه است چنان است. حديث: اگر عدالت برقرار شود باران مي‌آيد.
قرآن مي‌گويد: (لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا) (اعراف /96) اگر مردم ايمان و تقوا داشته باشند ما درهاي آسمان را روي اينها باز مي‌كنيم. اگر باران نمي‌آيد عملكرد خودتان است در دعاي كميل داريم: «اللهم اغفر لي الذنوب التي تغير النعم» يك سري گناه‌ها نعمت را عوض مي‌كند. قرآن: (يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها) (روم /19)
امام كاظم فرمود: خداوند يك مرداني را مبعوث مي‌كند كه عدالت برقرار مي‌كنند آنوقت زمين مرده به ظلم با عدالت زنده مي‌شود.
«يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» يك معنايش اين است كه باران مي‌آيد زمين مرده سبز مي‌شود. و امام كاظم فرمود: يك معنايش اين است كه مردان عدالتخواهي مي‌آيند و زميني كه با ظلم مرده است با عدالت زنده مي‌شود. «يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» يعني «يَبْعَثُ اللَّهُ رِجَالًا» (كافي/ ج7/ص174) كه با عدالت «فَتُحْيَا الْأَرْضُ لِإِحْيَاءِ الْعَدْل» (كافي/ج7/ص174) عدالت آرام بخش دل است. يعني اگر فقير بداند آنكه ندارد من هم ندارم هردو با هم نداريم آرامش پيدا مي‌كند.
اميرالمؤمنين(ع) فرمود: مي‌توانم غذاي خوب و لباس خوب مصرف كنم، اما ساده زندگي مي‌كنم تا اگر يك كسي گفت من فقيرم ما بگوييم اميرالمؤمنين هم وضعش همينطور است.
يكي از مراجع از من پرسيد من مي‌خواهم براي طلبه‌ها نصيحت كنم به نظر تو چي بگم؟ گفتم دوره فقر هم داشته‌اي؟ گفت بله ما طلبگي خيلي فقير بوديم، گفتم مي‌شود يكي از آنها را بگويي، گفت: من طلبه بودم مي‌خواستم غسل كنم پول نداشتم هي راه رفتم فكر كردم پول غسل ندارم، ساعتم را پهلوي حمامي گرو گذاشتم رفتم غسل كردم از مراجع موجود است، از مراجع قم، گفتم همين را برو براي طلبه‌ها بگو، طلبه الآن فقير است فكر مي‌كند شما از وقتي متولد شده‌اي وضعت خوب بوده.
يكي از مسؤلين مهم مملكتي مي‌گفت: بگويم او را مي‌شناسيد شايد راضي نباشد خيلي مهم است ـ مي‌گفت روم نمي‌شد يا اينكه پول نداشتم پنير بخرم مي‌رفتم مغازه خورده پنير مي‌خريدم مي‌گفت براي مرغ هات مي‌خواي مي‌گفتم: فرض كن براي مرغ هام مي‌خواهم من ديدم پول بدهم پنير درشت بخرم كه حالا پنير درشت را هم خورد مي‌كنم مي‌خورم يا خوشه انگور بخرم دون دون كنم مي‌خورم پس چرا خوشه بخرم كه گران است دونه انگور مي‌خريديم، خرده پنير مي‌خريديم و حالا هم از رجال مهم مملكتي است. همينكه مردم بفهمند از من ندارم او هم ندارد اين براي آدم آرامش است. عرض كنم عدالت با دشمن هم خوب است. يك آيه در قرآن داريم، در قرآن مي‌گويد: اگر كسي دشمنت هم هست با دشمنت هم عادل باش.

6- اجراي عدالت با دشمن

با دشمن عادل، بله اگر يك كسي سيلي زد من هم يكي نه اگر يكي زد به من زدي، يك، دو، سه، چهار، يكي زد، يكي به يكي. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: «ضَرْبَةً بِضَرْبَة» (وسائل‌الشيعه/ج29/ص128) ابن ملجم يكي زد شما هم يكي بزنيد. قرآن: (لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‌ أَلاَّ تَعْدِلُوا) (مائده /8) اگر با كسي دشمني حساب اين نباشد حالا كه دشمنيد هر چه مي‌خواهيد بگوييد، و هر چه مي‌خواهيد بزنيد، با دشمن هم بايد با عدالت. بين بچه‌ها، پدرها و مادرها عادل.
حديث: اگر پدر و مادري بين بچه هايش تبعيض قائل شود، مثلاً مي‌خواهد بميرد بگويد به اين يك تومان و آن دو تومان بدهيد، گناه كبيره كرده. حتي در وصيت عادل باشيد، در نگاه قاضي بايد عادل باشد، اگر دو نفر آمدند توي دادگستري يك دقيقه به ايشان و يك دقيقه به ايشان نگاه كند.
حديث: حضرت را خواستند توي مسابقات شركت بدهند فرمود: من جزء هر قبيله‌اي بنشينم مي‌گويند طرفدار اين رنگ، طرفدار آن رنگ، گفت: من پنج دقيقه اينجا مي‌نشينم و پنج دقيقه اونجا. چون اگر جزء يك گروه بنشينم آن گروه شارژ مي‌شود و آن گروه تضعيف مي‌شود.
در نگاه و بين بچه‌ها و تقسيم امكانات عدالت.
حالا چكنيم كه توي جامعه عدالت بيشتر شود و هماني كه مردم دنبالش مي‌گردند جمهوري اسلامي قوامش به اين است كه فقيرها بدانند كه توي مملكت عدالت است. ببين توي جبهه، چرا اينقدر شلوغ بود، چون جبهه مي‌ديدند آيت الله اشرفي هم با لباس بسيجي مي‌رود جبهه، آيت الله مدني هم مي‌رود مرحوم بهشتي هم مي‌رود اگر بفهمند بزرگ‌ها مي‌روند كوچك‌ها مي‌روند شارژ مي‌شود در غذا هم همينطور است، آن غذايي كه ما مي‌خوريم بزرگ‌ها هم همين غذا را مي‌خورند. اگر هم عدالت را احساس كنند با فقر راحت زندگي مي‌كنند اما اگر تبعيض ببينند تحمل نمي‌كنند.
خدايا: آن كسي كه بناست عدالت را پياده كند.
«يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطا» (كافي/ج1/ص338) آقا اما زمان(ع) را ظهورش را نزديك ما را يكي از سربازان مخلص امام زمان(ع) قرار بده. به ما توفيق تلقين و رشد بر اساس عدالت را از كودكي و نوجواني…

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 875
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست