نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 884
موضوع: تفسير سوره حجرات (4)
تاريخ پخش: 27/02/80
بسم الله الرّحمن الرّحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
1- تفسير سوره حجرات آيه دو
سوره حجرات را تفسير ميكرديم آيه دومش را ميخواهيم تفسير كنيم كه سوره حجرات دو صفحه و نيم است و 18 آيه است و جزء 26 و اسمش «حجرات» و بعضي ميگويند «آداب» چون همهاش آداب است، آداب برخورد با پيامبر و برخورد با مسلمانها و روش برخورد با آدم بد و خوب، در حضور و غيابشان، چگونه زندگي كنيم و چگونه برخورد كنيم من آيه را مينويسم و يک خورده با هم صحبت ميكنيم. (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ) (حجرات /2). ترجمه، سورهاي كه دو صفحه داشته و 17 و18 آيه داشته باشد و 5 مرتبه خدا بگويد «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» فقط سوره حجرات است، «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» اي كساني كه ايمان آوردهايد اين «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» يعني شما كه ايمان داريد مرد و زن با ايمان بايد اين چنين باشد، آثار و شرائطي دارد. بيخودي كسي مؤمن نميشود تو كه مؤمني بايد اينگونه باشد شما كه تحصيل كردهاي. پس چرا اينگونه حرف زدي تو كه دانشمندي، شما كه حزب الله هستي شما كه آدم رشد يافتهاي هستي. «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» يعني كساني كه رشد پيدا كردهايد ايمان داريد و خدا را ميشناسيد حالا كه خدا را ميشناسيد بايد اين رقمي باشيد، حيف است اين طور نباشي، اين خود بي ادبي است كه انسان از هر كس ميخواهد كار بكشد.
2- ادب گفتگو
قشنگ صدايش بزند، اگر مثلاً شما با استاد كار داشتي اگر گفتيم استاد گوش دهد، حتي اگر انسان ميخواهد بچهاش را صدا بزند اگر قشنگ صدايش بزند گوش ميكند، بگويداي عزيزم يك ليوان آب بده يا بگويد هوي يک ليوان آب بده، حديث داريم اگر ميخواهيد مردم گوش به حرفتان بدهند نام مردم را سنگين ببريد با كمال تأسف ديدهام بعضيها ازدواج ميكنند به شوهرشان ميگويند احمد. هستند با كمال تأسف در روزنامهها هم نگاه ميكنيم نام شخصيتها را ميبرند مثلاً فلاني گفت: بابا عنوان دارد ر ئيس جمهور و رهبر و وكيل و وزير و امام جمعه و استاد دانشگاه است، دكتر و مهندس است، ادبت كجا رفته؟ اسم افراد را بايد قشنگ برد. خداوند ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» بعد ميفرمايد: (لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ) (حجرات /2) صدايتان را بلند نكنيد. حالا يك سؤال: اگر بگويي حالا پيغمبري نيست كه ما داد بزنيم، پيامبر نيست، يعني چه؟ الآن در حرم ميروي يك جيغي و سر و صدايي است، پيامبر و امام زنده و مرده ندارد. «اشهد انك تسمع كلامي» (اقبال الاعمال/ص610) حرفهاي مرا ميشنود، داد نزنيد نميگويد: «لاترفعوا اصواتكم فوق صوت محمد» نميگويد صدايت را بلندتر از صوت، ميگويد بالاتر از پيامبر حرف نزن يعني كار به شخص او نداريم، بالاتر از استادت و پدر و مادرت نبايد حرف بزني. حفظ مقدسات وحرمتها: حرمتها را نشكنيد خداوند حرمت دارد، خداوند متعال، نام خداوند، كتاب خدا، رسول خدا، اهلبيت پيامبر، خانه خدا، والدين، استاد، مومنين، ساير مقدسات. نام خداوند خوب شما يادتان نميآيد اول انقلاب منافقين ميگفتند: به نام خدا و خلق، اين توهين به خداست، مثل اينكه بگويي خورشيد و برگ درخت، آخر يا چراغ قوه و خورشيد، بنام خورشيد وچراغ قوه، يك حريمي واحترامي، خداوند با ارادهاش يك هستي را به وجود ميآورد، و خلق خدا از ترس پشه ميروند در پشه بند، خلق خدا به يك نفس بند است، او عاجز است، او خالق است او مخلوق، او عالم است و اين جاهل، او مولا است واين عبد است و قرآن ميگويد: روز قيامت افرادي را ميبينند وضعشان خراب شده ميگويند خاک بر سرمان شد، (إِذْ نُسَوِّيكُمْ) (شعرا /98) چون به بتها ميگويند ما شما را مساوي با «رَبِّ الْعالَمينَ» قرار داديم، يعني تو يکي خدا هم يکي، اينکه بگويد پيغمبر يکي من هم يکي آن آدم است من هم آدم بله تو آدمي و آن آدم ولي خيلي فرق ميکند، حريمها را بايد نگه داشت روز قيامت بت پرستها ميگريند ما شرمنده هستيم. خطاب به بتها ميکنند و ميگريند، ما شما بتها را با پروردگار جهانمان برابر قرار داديم يعني قدر شما را حفظ نکرديم (إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمينَ) (شعرا /98)
3- خداوند از نقص و بدي مبراست
به همين خاطر به ما گفتهاند که ما ميگوييم «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» منزه است خدا، حساب خدا جداست، يکوقت مشکلات را به گردن خدا نيندازيد، تجديد ميشود «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» نبايد پاي فيلم بنشيني، پاي فيلم نشستي درس نخواندي. خدا منزه است بچهات افتاد توي حوض «سبحان الله» بايد نرده بگذاري. تصادف کردم بايد با چرت پشت فرمان نشيني، بايد مراعات قوانين رانندگي را بکني، دخترم خراب شد بايد مراقب باشي، کجا ميرود، معتاد شدم، بايد با فلاني رفيق نشوي، فاسد شدم بايد اين فيلم را نبيني «سبحان الله» خدا منزه است گير در خودت است اين مسأله «سبحان الله» يعني خدا منزه است، «سبحان الله، سبحان الله» يعني هميشه خدا منزه است حساب خدا حسابي جدا است. اگر عيبي هست، مريض شدي، مراعات بهداشت نکردي، آن منزه است اگر مشکلي ميبينيد خدا منزه است ببينيددر خودتان کجا گير کردهايد. نام خدا هم همين طور است لذا ميفرمايد: «سبح» يعني سبحان الله بگو (سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى) (اعلي /1) يعني نه تنها خود خدا «سبح» اسم خدا هم «سبح» اسمش هم منزه است شما دست بي وضو به اسم الله نميتواني بگذاري، اينها که اسم الله با زنجير طلا به گردن ميکنند دو تا گناه ميکنند، يکي طلا بر مرد حرام است و يکي کلمه الله به بدن بيوضو ميخورد. حتي بسيجيهاي ما که مينويسند «يامهدي» و به پيشانيشان ميگذارند اگر اين بسيجي وضو نداشته باشد و کلمه مهدي با بدنش برخورد کند حرام است و اسمشان هم مقدس است. کتاب خدا، در قرآن داريم: (إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريمٌ) (واقعه /77) قرآن عظيم، قرآن مجيد، هم کلمه کريم در قرآن آمده هم عظيم و هم مجيد، قرآن سه لقب دارد، کريم، عظيم، مجيد اين سه کلمه کنار قرآن آمده، قرآن، قرآن، قرآن، جاي ديگر حدود چهل لقب دارد. قرآن نور هست، فرقان هست، يعني وسيلهاي که آدم ميفهمد حق چيست و باطل چيست، وسيله شناخت حق و باطل را ميگويند «فرقان»، «احسن الحديث» است «ذکر» است، «تذکر» است «موعظه» است قرآن حدود چهل لقب دارد، اما اينها کنار کلمه قرآن است قرآن کريم، قرآن عظيم، کلماتي که کنار قرآن است قرآن کريم، قرآن عظيم، قرآن مجيد. اينها پيام هم دارد وقتي ميگويد: کريم است يعني تو هم تکريم کن، يعني بايد تکريم شود. «عظم» يعني بايد تعظيم شود و خواهش ميکنم بقيهاش را شما بگوييد «مجيد» تمجيد، عظيم، تعظيم، کريم، تکريم خدا ميگويد کريم است يعني تو هم تکريمش کن، حالا توي مسجدهاي اهل سنت کار خوبي ميکنند مسجد شيعه هم بايد ياد بگيرند. در مسجد شيعه با کمال تأسف اين کار نميشود، قرآن روي زمين، در مسجدالحرام، مکه اگر قرآن را روي زمين بگذاريم عصباني ميشوند يک خورده بالاتر باشد، قرآن را بايد بوسيد، قرآن را بايد جاي خوب گذاشت، در کتابخانه نبايد قرآن مثل بقيه کتابها باشد، جايگاه قرآن «تکريم» به همين خاطر ميگويند ميخواهي قرآن بخواني مسواک بزن چون بناست آيات قرآن از کنار لبِ شما حرکت کند، پس از کتاب خدا يکي از مقدسات است. (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ) (حجرات /2) مسلمانها صدايتان بلندتر از صداي پيامبر نباشد و يک چنين چيزي را درباره پدر و مادر هم داريم اگر پدر و مادر شما گفت حسين نگو بله، اگر گفت حسين بگو بله اگر او نمره چهارده شما نمره 13 جوابش بده نه اينکه فاطمه، بله چرا نعش ميکشي، مادرت است، اين دستوري که قرآن براي پيامبر داده، حديث براي پدر و مادر هم داريم که اولاد نبايد صدايش را بالاتر از پدر و مادر قرار بدهد.
4- مزد رسالت هم براي خودمان است
اهلبيت پيامبر احترام دارند، پيامبر فرمود که من مزد 23 سال، چيزي بگويم مقداري فني است يک خورده گوش بدهيد، متوجه ميشويد فقط بايد تيز بشويد، عرض کنم که تمام انبياء گفتند «ما مزد نميخواهيم» جاي جاي قرآن آمده به خصوص در سوره شعرا از پنج تا پيامبر نقل ميکنند که گفتند: (إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمينَ) (شعرا /109) يعني ما مزد نميخواهم مگر از پروردگار جهانيان پس همه انبياء قبل از پيامبر گفتند ما مزد نميخواهيم، پيامبر ما فرمود ما مزد ميخواهيم جوابش در دو آيه ديگر دارد. ميفرمايد نگفتم من پول ميخواهم ( ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ) (سبأ /47) آن اجري که خواستهام «وما» آنچه « سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ« سؤال کردم از اجر، آن سؤالي که من گفتم مزد ميخواهم «فَهُوَ لَكُمْ»، «ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ« يعني آن مزدي که گفتم، مزد من نيست در حقيقت مزد خودتان است. مثل اينکه استادتان ميگويد من مزد ميخواهم، مزد من اين است که خوب درس بخوانيد، اين مزد درس من است اما به جيب استاد ميرود يا شاگرد؟ شاگرد، حالا دقت کنيد. پيغمبر مزد ميخواهد، ميگويد علي را دوست داشته باشيد امام صادق و مهدي را دوست داشته باشيد ولي مزدي که خواستم «فَهُوَ لَكُمْ» يعني به نفع خودت هست، زهرا و امام صادق را دوست داشته باشي دنبال خطهاي انحرافي نميروي. آيه ديگر باز همين را معنا ميکند ميگويد که: من مزد که ميخواهم ( إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبيلاً) (مزمل /19) ببينيد پيامبر سه تا مزد خواسته: 1- اهلبيت را دوست داشته باشيد، آيه ديگر ميگويد، علاقه «فَهُوَ لَكُمْ» به نفع خودتان است، آيه ديگر ميگويد آن مزدي که خواستم «اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ سَبيلاً« ميخواهم به سمت خدا برويد، به سمت خدا برويد الگو ميخواهد، الگويتان اهلبيت است. پس اهلبيت هم يک حسابي دارد. خانه خدا، راجع به خانه خدا هم دو تا جمله بگويم: اول که خانه خدا متوليانش هر کسي نبايد باشد و خانه خدا را از هر پولي نسازيد. قرآن ميگويد: بت پرستها آمدند پول بدهند که خرج مسجد کنيد، فرمود که: ( ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ) (توبه /17) مشرک حق ندارد پول بدهد. مشرين حق ندارند پول بدهند پول بايد حلال باشد، هيئت امنايش بايد آدمهاي باتقوا باشند قرآن ميگويد: (إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ) (رعد /34) اولياي مسجد بايد افراد متقي باشند. پول حلال، زمين پاک، مسجد ميرويد قرآن ميگويد: (خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ) (اعراف /31) بهترين لباس را بپوشيد. در مسجد ميگويد مسجد ساختن بر اساس تقوا باشد نه رقابت. ( لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ) (توبه /108) به پيامبر ميگويد توي مسجد منافقين نرو آن مسجد را ساختهاند براي خانه تيمي، برو توي مسجدي که بر اساس تقوا ساخته شده. (وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِري سَبيلٍ) (نساء /143) اگر جنب باشد نبايد در مسجد توقف کند. نجس شد اول بايد تطهير کند بعد برود سرِ نماز، پاکي مسجد، نور مسجد، خدمت مسجد، ولايت مسجد، مسجد مقدس است. والدين هم همينطور، نگاه با محبت به صورت پدر و مادر نگاه به پدر و مادر با محبت باشد، اذيت کردن پدر و مادر حرام است. احسان به پدر و مادر ابدي است نه اينکه بچه مدرسهاي هستيم از کودکي که ميفهمد تا آخرين لحظات عمر و «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» تشکر از پدر و مادر کنار تشکر از خداست قرآن ميفرمايد: (أَنِ اشْكُرْ لي وَ لِوالِدَيْكَ) (لقمان /14) تشکر کني از خدا و از پدر و مادر، يعني تشکر از پدر و مادر مثل تشکر از خداست و کنار اوست، چهار بار «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» در قرآن آمده اين چهار بار در کنار توحيد آمده، گقته: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ»، «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» يعني کمک به پدر و مادر بعد از مسأله توحيد است. به پسرها ميگويد اگر پدرتان زني گرفته با زنِ پدر ازدواج نکنيد ( وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ) (نساء /22) حريم نگه داريد، احترام به والدين. احترام استاد، احترام مؤمن، احترام استاد، «ولّدک»، «علّمک»، «زوجک» ميگويد پدر داريم «ولّدک» پدري و مادر که تولدمان از آنهاست، «علّمک» استادي که درس به تو ميدهد، «زوجک» احترام استاد هم داريم.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 884