نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 923
بسم الله الرّحمن الرّحیم الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
سوره فلق را با هم بخوانیم. «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ»، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ» الفلق/1-5 پناه میبرم به خدا از شر ما خلق. شرور را بررسی میکردیم، شرور درونی، شرور بیرونی، شرور طبیعی، حالا یک نگاهی هم بکنیم به شرور آینده. خطرهای قبر و قیامت. خطرهای دنیا کم است. عمر دنیا کم است. خطرهای قیامت خیلی مهم است. و ماهم غافلیم. ایمان داریم به قیامت ولی یادمان رفته. در قرآن دو تا آیه داریم. یک آیه داریم (;لَا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ) (غافر/27)، یعنی ایمان به قیامت ندارد، یک آیه داریم (;نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ) (ص/26)، «نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ» غیر از «لَا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ» است. یعنی قیامت را قبول داریم ولی فراموش میکنیم. برای اینکه فراموش نکنیم خداوند همهاش به ما گفته که یادت نرود، قیامت یادت نرود، هرشبی که میخوابید(کما تنومون تموتون)، همانطور که بیدار میشوید انگار قیامت است، هر بهاری انگار قیامت است. درختهای خشک شده دوباره سبز میشود، شما دوباره زنده میشوید. همینطور که زنده مرده سبز میشود، درختهای برگ ریخته دوباره برگ هایش درمیاید، قیامت است.
1- بدون قیامت، دنیا لغو است
اگر قیامت نباشد، زندگی لغو است. من یک تصویری از قدیم دارم، سالهای پیش گفتم حالا چون نسلها عوض شده، بعضیها. . . گفتیم که این زمین، این هم ریشه درختها، ریشه درختها مواد غذایی را از زمین جذب میکنند به ساقه میدهند، ساقه میشود گل، گل میشود میوه، مواد غذایی میشود گندم، میشود برنج، هرچی. این غذا میرود توی بدن والدین، از همین غذا نطفه درست میشود. این نطفه منتقل میشود به رحم، کم کم خون بسته میشود، گوشت نرم میشود، استخوان، پوست، اعضاء، تا به دنیا میآید. حرف زدن یاد میگیرد، راه رفتن یاد میگیرد تا دبستان تا میشود یک انسان کامل. یک بار دیگر. مواد غذایی زمین میشود گندم و سیب زمینی و سبزی و برنج، این غذا میشود نطفه، نطفه میشود علقه، مضغه، توی رحم مادر رشدهای تکاملی خود را طی میکند تا بدنیا میآید، راه رفتن یاد میگیرد، حرف زدن، پیش دبستانی، دبستانی، راهنمایی، دبیرستانی، دانشگاه میشود یک انسان کامل. انسان کامل سرازیر میشود. کم کم چشم هایش عینکی میشود، صورتش چین میخورد، اعصابش، کمرش خم میشود، پاهایش عصایی میشود، دندانش عملی میشود، یک ذره یک ذره افت میکند تا کم کم مریض میشود و مریضیاش طول میکشد و نفس آخر را میکشد تا وارد قبر میشود و خاک میشود و بعد گوشتها میپوسد و استخوانها خاک میشود و تراکتور هم میآید زیر و رو میکند و شهرداری هم میگوید فضای سبز است چی بودیم؟ خاک بودیم؟ از خاک، گندم، نطفه، طفل، انسان کامل، دوباره انسان کامل یک ذره یک ذره وارفت و مرد و شد خاک. خدایا میخواستی ما را خاکمان کنی؟ اگر بناست بمیریم خاک بشویم نصفش را من میگویم نصفش را شما بگویید، اگر بناست بمیریم خاک بشویم مگر اول خاک نبودیم؟ میخواستی خاک درست کنی؟ خوب اولش که خاک بودیم. آیه قرآن است، (;أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا) (المؤمنون/115)، شما همچین حساب میکنید که ما شما را آفریدیم عبث؟ عبث یعنی بیهوده، «وَأَنَّكُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ»؟ اگر بناست از خاک آدم درست کنیم و از آدم دوباره خاک درست کنیم این که کار عبث است. کدام کوزه گر مست، حاضر است از خاک کوزه درست کند، کوزهاش را بشکند دوباره خرد کند خاکش کند؟ اگر بگوییم معاد نیست، معلوم میشود کار خدا از کوزه گر مست هم نعوذبالله عقبتر است. کمال باید تا آخر برود، گرچه بر حسب ظاهر میمیریم، میپوسیم، ولی این پوسیدن هم یک کمال است. درست مثل دانهای که میرود زیر خاک که بعدا سبز بشود و خوشه بشود. پس اگر قیامت نباشد با مردن خاک بشویم، آفرینش عبث است، بیهوده است. «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا».
2- تردید در قیامت، تردید در قدرت خداوند
در قیامت هم نباید شک کنیم، قرآن میگوید برای چی شک دارید؟ (;إِنْ كُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنْ الْبَعْثِ) (الحج/5)، اگر در قیامت شک داری، نگاه کن به آفرینش خودت. اگر کسی یک سنجاق از شما گرفت برد پشت پرده، یک هواپیما داد بیرون، یک هلی کوپتر داد بیرون، همه برایش کف میزنیم، بنازم قدرتی که یک سنجاق گرفت، یک هلی کوپتر داد. حالا اگر مخترع هلی کوپتر گفت من میخواهم این هلی کوپتر را باز کنم دوباره ببندم، آیا شما شک میکنی. آن کسی که ساخت، ساختن از باز کردن و بستن اهمیتش بیشتر است. کشورهایی هم که نمیتوانند بسازند، مونتاژ را میتوانند بکنند، یعنی باز کنند و ببندند. خداوند یک سنجاق میگیرد یک هلی کوپتر میدهد، یعنی یک اسپرم میگیرد، یک تک سلول میگیرد، یک انسان میدهد بیرون، بعد میگوید من این انسان را میخواهم در قبر بازش کنم، دوباره روز قیامت اینها را ببندم، شک داریم. اینهایی که در قیامت طفره میروند، قرآن میگوید میدانی اینها یک مشکل روانی دارند. مشکل چیه؟ میخواهد یک جنایت کند، میخواهد وجدانش را آرام کند. مثل کسی که میخواهد توی زمین مردم برود میگوییم اینجا زمین مردم است، از راه برو، این میخواهد از زمین مردم برود راحتتر است؛ میگوئیم صاحبش راضی نیست، می گوید از کجا آورده؟ از کجا آورده؟ میگوید از کجا آورده؟ چرا میگوید از کجا آورده؟ برای اینکه راحت بتواند از زمین مردم رد بشود. آقا غیبت نکن، بابا این اصلا غیبت ندارد. از اول میگوئیم غیبت ندارد که راحت هرچی میخواهیم بگوئیم. . . از کجا آورده، غیبت نداره. قرآن میگوید: (;یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ) (القیامة/5)، یعنی انسان دوست دارد بشکافد جلوی خودش را، یعنی میخواهد جلوی زبانش باز باشد، میخواهد جلوی زبانش باز باشد، از کجا آورده، غیبت ندارد، «بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ» القیامة/4.
3- پناه به خدا، از آثار سوء عمل
قیامت خیلی خبر است، تمام کارهایی که میکنیم، یک جمله دیدم از امام جمله قشنگی است. میگوید پناه میبرم از شر کارهای کرده و از شر کارهای نکرده. (من شر ما عملتُ و من شر ما لَم اَعمل). این را فکر کردیم یعنی چه؟ خدایا پناه میبرم از شر کارهایی که کردم معلوم است؛ خوب سیگار کشیدم تنگی سینه گرفتم، از شر کارهایی که، خوب فحش دادم مردم با من بد شدند. اینکه میگوید پناه میبرم از شر کارهای نکرده یعنی چه؟ ما یک سری چوبهایی میخوریم برای کارهایی که نکردیم. مگر کار نکرده هم چوب دارد؟ بله؛ الان نمونههایی میگویم کارهای نکرده. قرآن راجع به کارهای نکرده یک آیه دارد، ولو کاری نکردی باید چوب بخوری. چرا؟ میگوید برای اینکه ما مینویسیم. (;نَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا) (یس/12)، مینویسیم کارهایی که انجام دادند «وَآثَارَهُمْ»، و آثارش را. ممکن است شما کاری را نکردی ولی آثارش. توی عروسی یک کسی لامپ را خاموش میکند. کاری که کرده فقط خاموش کردن لامپ است. «مَا قَدَّمُوا» این است که لامپ را خاموش کرده. این خاموش کردن اینقدر است. ولی آثارش خیلی است. در خاموشی چی شد؟ دو نفر از پلهها افتادند، آتش قلیان قالی را سوزاند، بچهها ترسیدند جیغ زدند، ظرفهای شیرینی ریخت، صاحب خانه خجالت کشید، کفشها قاطی پاتی شد، توی تاریکی هر حادثهای رخ بدهد، گناهش را برای او میزنند که خاموش کرد، نمی تواند بگوید ما ما یک چراغ خاموش کردیم، بله شما یک لامپ را خاموش کردی ولی آثارش چی است؟ حدیث داریم در قیامت یک لکه خون میریزد پیش سینه انسان. میگوید این چیه؟ میگوید یک نفر را به ناحق کشتند تو به مقدار یک قطره خون شریک بودی. ولذا اگر کسی قمار میکند شما حق نداری به قمارش نگاه کنی ولو شما قمار بازی نمیکنی، اما نگاه به سفره قمار هم گناه است. یک مظلومی را میزنند یا باید دفاع کنی یا باید بلند شوی و بروی. توی جلسهای دارند یکی از اولیای خدا را مچل میکنند مسخره میکنند پشت سر یک مؤمنی حرف بد میزنند یا باید جلسه را عوض کنی یا باید بلند شوی و بروی، نباید بنشینی. سر سفرهای که شراب است ولو شما شراب نخوری، نشستن شما هم گناه است. چون نشستن شما تأیید آن است. «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ». یک حدیث داریم، شر ما عملت، شر کارهایی که انجام دادم، (و شر ما لم اعمل). کارهایی که کردم، کارهایی که نکردم. کارهایی هم که نکردی آثار کارهایی است که کردی، چون هر کاری آثار دارد.
4- شفاعت در قیامت، از آثار كار نیك در دنیا
شما اگر ده میلیون بردی در بازار میتوانی چیز دوازده میلیونی بخری. چرا؟ چون کسی که ده میلیون پول نقد دارد مردم بهش اعتماد میکنند دو میلیون هم بهش نسیه میدهند. اگر شما نمره نه آوردی دبیر یک نمره بهت ارفاق میکند ده که قبول شوی. یعنی این نمره ده الکی نیست، یعنی نمره نه یک شعاعی هم دارد یکی دو نمره اضافه. ده میلیون پول نقد یک شعاعی هم دارد دو میلیون بهت نسیه میدهند. اینهایی که قیامت شفاعت میکنند نه اینکه الکی است، این آقا یک کارهای خوبی کرده بخاطر کارهای خوب یک شفاعتی هم میآید کنارش. یعنی شفاعت الکی نیست، شفاعت شعاع همان عمل است. کسی که پانزده تا خوبی دارد، حالا باید هفده تا خوبی داشته باشد، آن دو تا خوبی که کم دارد امام حسین شفاعت میکند. یعنی کسانی که در مسیر کوهنوردی هستند آن کوهنورد که به بالا رسیده دستش را میگیرد و بالا میکشد. اما کوهنوردی که خوابیده میگه منو بلندم کنید کولم کنید بگذارید بالا. اگر کسی در مسیر کوه بود، شاگرد نمره صفر گرفته چه صفری قد در قوری، بعد میگوید معلم به من ارفاق کن، چی چی ارفاق کنم؟ تو اصلا. . . اگر یک مردهای را دادند به دکتر نمیتواند با آمپول خوبش کند. دکتر میتواند با قرص و آمپول کسی را خوب کند که نفسی داشته باشد. اگر داشتی قرص و آمپول مفید است. نمره هشت و نه داشته باشی، ارفاق. در مسیر کوه باشی، کمک. ده میلیون داشته باشی. . . شفاعت یعنی یک چیزی باید داشته باشی. آدمهایی که فکرش هرزه است، هیچی ندارد، نماز میخواند نه، روزه میخورد بله، رشوه هم میدهد، بله هم میگیرد هم میدهد، باج میگیرد هم میدهد، فحش هم میدهد، به ناموس مردم هم خیانت میکند، همسرداریاش هم بد است، بچه داریاش هم بد است، اصلا هیچیاش درست نیست، بعد میگوید حسین جان بیا ما را شفاعت کن. مرده را میگویند آقای دکتر یک آمپولش بزن خوب بشود. شفاعت از شفع است، شفع یعنی جفت. یعنی یک چیزی باید خودت داشته باشی، یک چیزی به این جفت شود کار تو، یک نخی داری یک نخ هم بغلش تاب بخورد، دولا بشود، بتوانی بدوزی. پس شفع. نگویید در قیامت امام حسین شفاعت میکند، شفاعت درست است، اما مثل بانکها، بانکها جایزه میدهند، اما به کی جایزه میدهند؟ به کسی که حسابی توی بانک. . . باید یک حسابی داشته باشد، یک مبلغی هم سپرده بگذار بعد بهت میدهند. خیلی خوب حوادث قیامت قیامت از اول مردن شروع میشود.
5- خطر بی دین مردن
یکی از شرها این است که انسان برگردد. در دعا داریم که(اللهم انی اعوذ بک من العدیله عند الموت). عدیله یعنی عدول کنم، یعنی برگردم، یعنی یک عمری ایمان دارد اما یک مرتبه برمی گردد، بی دین میمیرد. هفتاد سال هشتاد سال دین داشته عاقبت به شر میشود. پناه میبرم از اینکه بد عاقبت بمیرم. بعدش یک جمله داریم که از پیغمبر است میفرماید اعوذ بک من فتنه القبر و عذاب القبر. یکی از اصحاب پیغمبر خیلی آبرو داشت، پیغمبر با پای برهنه آمد تشییع جنازهاش. گفت هفتاد هزار ملک از آسمان آمدند برای تشییع جنازه ایشون. مادرش گفت خوشا به حال پسرم. پسری داشتم که پیغمبر بابرهنه تشییعش کرد هفتاد هزار فرشته آمد. این الان اهل بهشت است. پیغمبر فرمود یک فشار قبری دارد. گفتند چرا؟ گفت توی خانه با خانمش بداخلاقی میکند. از این حدیثهایی که میخوانم اینقدر زنها خوششان میآید. به مردهاشون میگویند ببین چی گفت. ما حرف میزنیم هرجاش به نفع زنهاست، زن به مرد همچین میکند. هرجاش به نفع مردهاست گاهی همچین میکند گاهی همچین میکند. قل اعوذ برب الفلق، من شر ما خلق. یکی از شرور بی دین مردن است. خدایا به آبروی محمد و آل محمد ما را با ایمان زنده بدار و با ایمان بمیران(الهی آمین) ما را بی دین از دنیا، بدون توبه از دنیا نبر(الهی آمین)
6- قیامت، روز حسرت و مصیبت
خوب بعد از این مسئله قیامت پیش میآید. (اعوذ بک من الحسره العظمی). در قرآن، قیامت خیلی اسم دارد. یوم التلاق هست، تلاق با ت دو نقطه. یعنی تلاقی، ملاقات. (یوم الحاقه) هست، الطامه هست، یوم الحساب هست، یوم القیامه هست. یکی از اسمهای قیامت یوم الحسره. یعنی روزی که آدم حسرت میخورد، عجب. چقدر سرمایهها را از دست دادند. پناه میبرم از حسرت بزرگ. والمصیبه الکبری، مصیبت بزرگ. دنیا که چیزی نیست، دنیا یک گوشه زلزله میشود، یک شهر زلزله میشود. قرآن میگوید (;إِذَا زُلْزِلَتْ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا) (الزلزلة/1)، نمیگوید(اذا زلزلت بعض الارض). اینجا یک روستا، یک بخشی، یک دهی، زلزله میشود. قرآن میگوید اذا زلزلت، کل زمین اذا زلزلت. زلزلهای که اینجا میشود خانه خشتیها خراب میشود. قرآن میگوید چنان زلزله میشود که کوههای سفت و سخت از زمین کنده میشود. بعد چنان میشود که این کوهها راه میافتند. «وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ» التكویر/3. قرآن میگوید اول زلزلت، چنان زلزلت که کوهها کنده میشود، بعد و اذا الجبال، عربیهایی که میخوانم قرآن است، واذا الجبال سیرت، کوهها راه میافتد، بعد چنان کوهها به هم میخورد، قطعه قطعه میشود، (;دُكَّتْ) (الفجر/21)، قطعات چنان سنگها به هم میخورد شن میشود. (;كَثِیبًا مَهِیلًا) (المزمل/14) شنها چنان به هم فشار میآید (;كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ) (القارعة/5) مثل پنبه میشود. یعنی زلزلت، سیرت، دکّت، «كَثِیبًا مَهِیلًا»، «كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ». شاید ترتیبی که گفتم اینطور باشد. من از قیامت خبر ندارم ولی این تعبیرات توی قرآن هست. (;فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ) (ق/22)، چشمهایش آهن میشود. بارها میگوید (;أَیْنَ الْمَفَرُّ) (القیامة/10)، راه فرار کجاست؟ اینها دروغ نیست، هرچی میگویم متن وحی است. أین المفر، از کجا فرار کنیم؟ مصیبت خیلی سنگین است. به پنج گروه التماس میکنند، پنج گروه میگویند جواب منفی است. شرور و خطرات قیامت. در قیامت افرادی استمداد میکنند. از خوبان. از بدها. استمداد میکنند از هم ردیفها. استمداد میکنند از شیطان. استمداد میکنند از ملائکه. استمداد میکنند از خداوند. همهاش هم در قرآن هست.
7- استمدادهای دوزخیان در قیامت
از خوبان استمداد میکنند. میگویند «انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ» الحدید/13. هرچی عربی میخوانم قرآن است. گنهکارها به خوبها میگویند «انْظُرُونَا» یک نظری به ما کنید «نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ»، از نور شما اقتباس کنیم. آقا روتون را برگردانید ما از نور شما استفاده کنیم. میگویند «قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا» الحدید/13. در اینجا نور نیست، اگر میخواهید از دنیا باید نور بیاورید، اینجا به کسی نور قرض نمیدهند. میگویند (;أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ) (الحدید/14) ما با هم توی یک پاساژ و بازار و خیابان و شهر و دانشگاه و اداره و وزارت نبودیم؟ توی یک روستا نبودیم؟ میگوید چرا با هم بودیم تو آب مردم را دزیدی، آبیاری کردی، من ندزدیدم. تو جنس، شیر و آب را قاطی کردی، جنس خوب را قاطی کردی، تو کلک زدی، کم فروشی کردی، از خوبها جواب منفی است. میآیند سراغ بدها. بدهای ریز به بدهای درشت پناه میبرند. مثلا آنهایی که گفتند جاوید شاه به شاه میگن شاه، خوب کمکمان کن، اون موقع گفتیم جاوید شاه، (;إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا) (غافر/47)، ما در دنیا تبع شما بودیم، کنا لکم تبعا. ما تبع شما بودیم، نمیگوید تابعا، تبع یعنی دربست، صد در صد، ما صد در صد غلام حلقه به گوش شما بودیم. اصلا برای اینکه تو رأی بیاوری من خودم را به آب و آتش زدم. با دروغهای من تو رفتی رأی آوردی. من ستاد انتخابیات بود. من توی بازار دروغ گفتم که تو پولدار شدی. من نخی بودم عقب تو سوزن که دوختی. اگر من دنبالت نبودم که تو سوزن را کسی در فاستونی فرو نمیکرد. تمام شیرجههایی که توی فاستونی رفتی بخاطر نخ من بود. من عقب تو بودم. میگه نبودی، میگه اه؟ میگه اه نداره. میگه خدایا عذاب اینها را دوبرابر کن، عذاب دانه درشتها را. خدا میگوید تو هم عذابت دوبرابر است. اما دانه درشته عذابش دو برابر است چون هم کج رفت هم شما را کج برد. شما هم عذابتون دو برابر است چون هم کج رفتید هم با رفتن و پیرویتان کج روها را روز به روز بگید تقویت کردید، تشویق کردید. می آیند سراغ هم ردیفها، میگویند (;أَفِیضُوا عَلَیْنَا مِنْ الْمَاءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ) (الأعراف/50)، یک خورده از آن آبها به ما بدهید، سوختیم، عجب، سوختیم، «أَفِیضُوا عَلَیْنَا مِنْ الْمَاءِ»، یک ذره آب به ما بدهید (;أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ) (الأعراف/50)، میگوید خدا حرام کرده است. چرا حرام خوردی؟ خوب میوه شیرین میخواستی خرما بود توت بود انجیر بود، میوه ترش میخواستی لیموترش بود، ترش و شیرین میخواستی انار بود، پرتقال بود، همه را ول کردی آب جو خوردی؟ مشروبات چه خاصیتی داشت که تو این همه حلالها را ول کردی حرام خوردی؟ چرا اگر از طریق ازدواج میتوانستی خودت را تأمین کردی ازدواجت را عقب انداختی دست به گناه زدی. هرچی میگن، میگن نمیشود. (;إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِینَ) (الأعراف/50)، «أَفِیضُوا عَلَیْنَا مِنْ الْمَاءِ» میگوید خدا حرام کرده. به شیطان میگویند پدر فلان، مادر فلان، خاک توی سرت بدبخت، هرچی فحش است نثار شیطان میکنند. شیطان میگوید (;لَا تَلُومُونِی) (إبراهیم/22)، مرا ملامت نکنید، به من چه؟ این آیه قرآن است. «لُومُوا أَنْفُسَكُمْ»، لوموا یعنی ملامت کنید، خودتان را ملامت کنید، «لُومُوا أَنْفُسَكُمْ». میگویند آخه تو وسوسه کردی، میگوید من که هلت ندادم که، کیش کیشت کردم نباید بیای. من بلندت نکردم بگذارمت توی فاحشه خانه، توی قمارخانه، من کیش کیش کردم آمدی، نباید بیای. من مثل باغبانم، باغبان که شاخه را خشک نمیکند، شاخه که خشک شد، باغبان اره میکند. دیدیم بنزینی هستی منم کبریت آوردم نزدیکت. خودت، خودت را ملامت کن. به فرشتهها میگویند خیلی خوب. (;یَا مَالِكُ) (الزخرف/77) اسم فرشته مالک است، یا مالک، ای مأمور شکنجه، ای مأمور جهنم، (;ادْعُ لَنَا رَبَّكَ) (الزخرف/49)، دعا کن برای ما، از پروردگارت بخواه (;یُخَفَّفُ) (غافر/49)، یخفّف یعنی تخفیف بده، «یَوْمًا مِنْ الْعَذَابِ»، حالا اگر همیشه هم هست، (;یَوْمًا مِنْ الْعَذَابِ) (غافر/49)، از عذاب را یک خورده تخفیف بده، میگوید. میگوید شما چند سالت بود؟ چهل سال پنجاه سال؟ توی شصست سال نتوانستی یک رکعت نماز باحال بخوانی؟ یعنی شصت سال برای دو رکعت نماز وقت نداشتی؟ سه ساعت نشستی که توپ بلژیک میرود دروازه مکزیک، سه ساعت گل غربیها را دیدی، دو دقیقه با خالقت حرف نزدی؟ ندیدی دور و برت تصادف کردند مردند، برق گرفتشان، سیل آمد، زلزله آمد، جبهه بود، جنگ بود، تصادف بود، مرگ و میر بود، آخه نمیدیدی دور و برت هی میمیرند؟ اینقدر خواب بودی؟ هرچی به مالک میگویند میگه فایده ندارد. آخرین درجه میگویند خدایا، همه درها بسته شد، (;رَبَّنَا أَخْرِجْنَا) (المؤمنون/107)، عربیهایی که میخوانم قرآن است، ربّنا اخرجنا، خدایا ما را از دوزخ نجات بده، برمی گردیم این سفر کار خوب میکنیم، (;فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ) (المؤمنون/107)، اگر اعاده کردی، اگر این دفعه کار بد کردیم ظالمیم. (;قَالَ اخْسَئُوا فِیهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ) (المؤمنون/108)، خفه شوید، حرف نزنید. یادت هست فلانی حجابش خوب بود متلک بهش گفتی؟ رفت نماز بخواند سر به سرش گذاشتی؟ شماها مؤمنین را مسخره کردید. این صحنهها در قیامت همهاش آیه قرآن است. حدود هزار تا آیه قرآن داریم.
8- خطر دوست و رفیق بد
قل اعوذ برب الفلق، من شر ما خلق. یکی از خطرهای مهمی که در دعاها هست. امیرالمؤمنین در مسجد کوفه یک دعایی دارد اللهم انی اسئلک الامان، خدایا امان بده روزی که، خیلی مهم است، خیلی مهم است. ظالم دو تا دستانش را دندان میگیرد. میگوید (;یَا وَیْلَتِی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ) (الفرقان/28)، چون انسان گاهی که عصبانی میشود یک انگشتش را گاز میگیرد، خیلی که عصبانی میشود همه انگشتانش را گاز میگیرد، فشار که به درجه اوج رسید همه دستانش را گاز میگیرد. قرآن نمیگوید «یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ» الفرقان/27یک انگشتش را گاز نمیگیرد، دو تا سه تا نیست، «یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ»، یعنی همه دستانش را با هم گاز میگیرد، (;یَا وَیْلَتِی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا) (الفرقان/28)، کاش با فلانی رفیق نمیشدم. فکر کردم دوست داشتن تمدن است، گفتیم خوب ما هم یک دوست داشته باشیم و این دوست مرا خراب کرد. خداوند راه حلال را باز کرده، ازدواج راه حلال است، ازدواج دائم راه حلال است، ازدواج موقت راه حلال است، انشاءالله این مجلس شورای اسلامی یک کاری برای ازدواجها بکند، نه ازدواج موقت به طوری که مردها زنشان را ول کنند زندگیشان را ول کنند بروند ازدواج دوم بگیرند و عیاشی کنند، نه قانون باید گذاشت که ازدواج موقت باز باشد ولی هیچ مردی سوء استفاده نکند. الان عقدهایی که میخوانند شانزد هفده تا امضاء از داماد میگیرند، اگر داماد معتاد شد، اگر داماد شغلی بود که درشان عروس نبود، اگر داماد بیش از چند مدتی غایب شد، چهارده پانزده تا امضاء از داماد میگیرند که زن اسیر نشود. میشود قانونهایی وضع کرد که هیچ مردی سوء استفاده از قانون نکند ولی به هر حال باید ازدواج را آسان کرد، باید راه نماز را ترویج کرد، باید ما یک تفریحات سالمی را راهش را باز کنیم. اگر یک نوارهای شادی تولید کنیم بدهیم برای رانندهها دلیل، راه بسته میشود، راننده میگوید خوب توی ماشین خوابم میگیرد، خسته میشوم، میخواهم یک کسی با من حرف بزند، اگر یک نواری باشد خندههای حکیمانه، این کارهای ارشاد است. یک نوارهای شیرینی ما تهیه کنیم که این راننده بخندد، لذت ببرد، اما هرزه هم نشود. ما خندههای حکیمانه داریم. گاهی ما طلبهها دور هم مینشینیم آنقدر خاطرات شیرین میگوییم و میخندیم که شاید یک دقیقهاش گیر شما کت و شلواریها نیاید. صحنههایی هست ما میتوانیم خندههای حکیمانه، ما میتوانیم تفریح، راه حلال را باز کنیم بعد جلوی حرام، مثل یک جادهای که میگن، یک جاده درست میکنند بعد میگویند از آن جاده دیگه نرو، راههای حلال را باید باز کرد تا راههای حرام جلویش گرفته شود. یکی از خطرها غفلت از قیامت است. رسواییها، افتضاحها، شرمندگیها، اصلا زبان انسان چنان دراز میشود که هی لگد میکند، مثل طناب میافتد روی زمین. خوب بله کسی که زبانش از اینجا دراز شد از این شهر آن شهر را میگزد. از نیشابور جهرم، از جهرم نیشابور. از کاشان مراغه، از مراغه کاشان. وقتی یک کسی غیبت میکند زبانش اینجا، اون را آنجا میگزد. خوب زبانی که اینقدر دراز است آنجا هم زبان دراز میشود. آن درازی زبان نتیجه درازی زبان اینجاست. فکر هم نکنید که عذابها سنگین است، عذاب مال خودمان است. شما اگر یک لحظه با چاقو زدی توی چشمت تا ابد کوری، نباید بگی حالا ما یک دقیقه چاقو زدیم، بله یک دقیقه چاقو زدی ولی کوری همیشه است. حالا یک سوزن به یک گوشه توپ زدی، بله یک سوزن به یک گوشه، اما فوتبال بازی به هم خورد. گاهی آدم یک گناه میکند، حالا این سوئیچ یک دندهاش کج است، خوب بله بخاطر این یک دنده قفل باز نمیشود. گاهی با یک چیز جزئی یک حادثه کلی رخ میدهد. یک لحظه چاقو تا ابد کوری. یک سوزن، لغو فوتبال، یک دنده کج است قفل باز نمیشود. نگویید حالا چیزی نیست، گاهی با گناه کوچک، آدم خطر بزرگی را باید، یک لحظه چرت، اتوبوس چپه می شود. خدایا تو را به حق محمد و آل محمد از خطرهای دنیا، از خطرهای درونی، از خطرهای بیرونی، از خطرهای قبر و از خطرهای قیامت، از همه خطرهای به مقام محمد و آل محمد همه ما را از همه خطرها نجات بده(الهی آمین) والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 923