responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 981

موضوع: تفسير سوره ناس- 1

تاريخ پخش: 75/10/23

بسم الله الرحمن الرحيم

1- زبان كليد روابط عمومي انسان

بيشترين کلمه‌اي که در اين سوره هست «النَّاس» يعني مردم است. «قُلْ» در قرآن 332 بار آمده است که همه‌اش به مومنين بگو به کفار بگو به منافقين بگو آنها گفتند تو هم چنين بگو. بگو مگو مناظره است استدلال بحث ارشاد همه‌اش نياز به «قُلْ» دارد بگو. اين کار زبان کار مهمي است همه اعضاي انسان ممکن است درد بگيرد تنها عضوي که از روز تولد تا روز مرگ درد نمي‌گيرد زبان است هيچکس نمي‌گويد زبانم درد گرفته دندان، چانه، پا، گوش. زبان کليد روابط عمومي انسان است و خيلي کار مي‌کند با پادشاهان ايران نيم ساعت بحث کردند پادشاهان ايران شيعه شدند بعد اجازه دادند شيعه در ايران ترويج بشود و الان شعيه بودن ايران نتيجه نيم ساعت بحث است و اين از برکات زبان است. کلمه حقي که انسان پيش يک ستمگر بگويد بزرگترين جهادهاست قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ» (كافي/ج‌5/ص‌59) يک مرگ بر شاهي که شما زماني که شاه بود گفتيد آمريکا را لرزاند کلمه خيلي مهم است.
يکوقت يک تشويق يک نفر را سرافراز مي‌کند و يک نفر را سرنگون مي‌کند. يادتان نرود آن دزدي که هر چه او را زنداني کردند باز ديدند دزدي مسلحانه مي‌کند بعد اعدامش کردند لحظه مرگ گفت مادرم را بياوريد خداحافظي کنم تا مادرش را بغل گرفت گفت زبانت را بگذار توي دهان من چون لحظه خداحافظي و وداع بود مادر هم زبانش را گذاشت توي دهان پسر دزدش گاز گرفت مادر شيون کرد گفت چرا همچنين کردي؟ گفت بچه بودم رفته خانه همسايه دو تا تخم مرغ دزديدم گفتي آفرين آن آفرين تو مرا دزد حرفه‌اي کرد و لذا قرآن به هيچکس نمي‌گويد آفرين چون وقتي به کسي مي‌گويي آفرين طرف خيال مي‌کند به آخرين درجه رسيده است و لذا مي‌فرمايد «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»، «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»، «لَعَلَّ» يعني خيال نکن به آخرين درجه رسيدي.

2- خداوند به مؤمن و كافر اعطا مي‌كند

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» به نام خداوند بخشنده مهربان اينکه مي‌گويند بخشنده مهربان چون ديگران بخشنده حقه باز هستند يعني فندق مي‌دهد که گردو برگردد. حالا اگر حقه باز نيستند بخشنده اقتصادي هستند يعني علف مي‌دهد که شير بدوشد دانه مي‌دهد که تخم مرغ بردارد جو مي‌دهد که بار بکشد. بعضي بخشنده‌ها به يک عده مي‌بخشند اما خدا به يک عده مي‌بخشد. يک جمله از دعاي ماه رجب اينست «يا مَنْ يُعْطِي الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تُحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً» (إقبال‌الأعمال/ص‌644) ‌اي خدا به کسي مي‌دهي که اصلاً تو را نمي‌شناسد خدا رزق مي‌دهد حتي به کافرين. حضرت ابراهيم(ع) يک دعا کرد که خدايا به مومنين رزق بده خداوند فرمود هيس! از اين حرفها نزني من رزقي که مي‌دهم به کفار هم مي‌دهم دعاي ابراهيم(ع) اين بود (وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِقالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَليلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى‌ عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ) (بقره /126) به اهل مکه از ميوه‌ها بده به هر که ايمان دارد. خداوند فرمود نه من بخشنده عموم هستم «وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ» هر کس کافر هم باشد من کاميابش مي‌کنم.
اين هم که به ما مي‌فرمايد روزه بگير نماز بخوان نه بخاطر اينکه مزدش است مي‌خواهد ما عبد او بشويم مگر نمازهاي ما چقدر مي‌ارزد؟ آدمهايي که مي‌ميرند و نماز نخوانده‌اند وارث‌شان اگر پسر و دختر خوبي باشند براي آنها نماز مي‌خرند مثلاً يکسال روزه و نماز هر کدام 10 هزار تومان اگر يک نفر 60 سال خواسته باشد 600 هزار تومان 600 هزار تومان هم روزه اصل‌اش يک آدم 60 ساله تمام نماز و روزه هايش يک ميليون مي‌ارزد يعني يک سوم پيکان. نماز ما چيزي نمي‌ارزد؟ تازه مي‌فرمايد اگر اين عبادت را بکني «جَنَّة» به تو بهشت مي‌دهم انهار نه يک نهر چند نهر از شير (أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ) (محمد /15)، (أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ) (محمد /15) چند تا نهر در بهشت است براي هر نهر باغها در نهرها چند نهر از شير چند نهر از عسل. اين خدا مي‌خواهد شما يک اشاره بکنيد بعد باقي‌اش با خودش يک قدم به طرف او برويم ببينيم او چکار مي‌کند؟ خداوند در طبيعت يک اسپرم مي‌گيرد در رحم مادر يک تک سلول مي‌گيرد يک انسان مي‌دهد همينطور که در طبيعت يک تک سلول مي‌گيرد (ماءٍ مَهينٍ) (مرسلات /20) آب پست مي‌گيرد و يک انسان درست مي‌کند از يک عبادت شما هم… اما خدا مي‌خواهد بدهد. حالا چون 30 سوره هست همه حرفهايم را در «بِسْمِ اللَّهِ» نزنم يک خرده هم بگذاريم براي بعد چون علم من کم است حالا اگر حضرت علي(ع) باشد در(باء) «بِسْمِ اللَّهِ» 50 سال حرف در مي‌آورد سواد من به اندازه يک قطره پيش اقيانوس. بنابراين يک قطره‌اش را اينجا نگويم چون اگر همه يادداشتهايم را در اين «بِسْمِ اللَّهِ» بگويم باقي‌اش کم مي‌آورم براي اينکه کم نياوردم «بِسْمِ اللَّهِ» رد بشويم.

3- پناه به خدا بردن عمل است نه حرف

(قُلْ أَعُوذُ) (ناس /1) به پيغمبر(ص) مي‌فرمايد بگو من پناه مي‌برم وقتي پيغمبر(ص) پناه مي‌برد ما که ديگر هيچي. پيغمبري که معصوم است مي‌فرمايد پناه مي‌برم بايد واقعاً پناه برد. شيطان چيه؟ هر کس مي‌خواهد امتحان کند که شيطان هست يا نه يک رکعت نماز با توجه بخواند اگر توانستي يک رکعت نماز با توجه بخواني شيطان نيست. يعني خودت مي‌تواني تصميم بگيري. همين که انسان گاهي وقتها هر کاري مي‌خواهد بکند تصميم بگيرد نمي‌شود پيداست غير او يک چيزهاي ديگري هم هست.
«قُلْ» بگو پناه مي‌برم پيغمبر(ص) پناه مي‌برد حساب ما روشن است پناه هم مي‌برم يعني واقعاً بايد پناه برد آژير که مي‌گذارند توجه، توجه وضعيتي که هم اکنون مي‌شنويد معنا و مفهوم آن آنست که… اگر آژير کشيدند نمي‌گويند پناه بايد برد، پناه بايد برد بلکه مي‌دوي يعني پناه بردن عمل است نعره نيست. وقتي هم که شما مي‌گوئيد «أَعُوذُ» يعني شما بايد در عمل کاري بکني «أَعُوذُ بالله» خوب دخترت را عروس کن حالا باشد ليسانس‌اش را بگيرد بعد. پناه مي‌بريم به خدا‌اي دروغگو. اگر مي‌خواهي از شر شيطان به خدا پناه ببري يکي از راههاي شيطان شهوت است شما بايد زود پسرت را داماد کني يعني بايد عمل. چراغ را جلوي باد بگذاري و بگويي «أَعُوذُ»، «أَعُوذُ» اين دروغ است. امام رضا(ع) فرمود کسي که عملاً گناه مي‌کند و به زبانش مي‌گويد «استغفرالله» اين خدا را مسخره مي‌کند. اگر واقعاً از گناه ناراحتي کاري بکن که از گناه دور شوي آدم رفيقش را عوض نمي‌کند با همان رفيق‌هاي گناهکارش مي‌رود و مي‌آيد بعد مي‌گويد به خدا پناه مي‌برم خوب اينها را عوض کن شغلش گناه خيز است خوب شغلت را عوض کن.
يکي از دوستان ما دکتر تاريخ است و خيلي سال است در هندوستان زندگي مي‌کند دوستمان مي‌گفت رفته بودم هند به او گفتم با اين فيلمها چکار مي‌کني؟ گفت براي اينکه بچه هايم سالم باشند از توي تلويزيون يک کاري کردم فيلم درست نگيرد بچه‌ام هي تلويزيون را روشن مي‌کند مي‌گويد بابا تلويزيون خراب است مي‌گويم بله مي‌گفت خرابش کرده‌ام که بچه‌ام فيلم‌هاي هندي را نبيند. آنوقت شما ويدئو مي‌خري خانه را هم خالي مي‌کني بچه هم آزاد بعد مي‌روي مي‌گويي خدايا به تو پناه مي‌بريم اين دروغ است مسخره است «أَعُوذُ» گفتي نيست عملي است.
«درسها»

4- سرچشمه دين وحي و پيامبر امين وحي

سرچشمه دين وحي است. «قُلْ» از طرف خدا مي‌گويد تو بگو. خيلي دليل داريم که قرآن وحي است. يکي‌اش اينکه گاهي وقتها که خدا به پيغمبر(ص) هم يک چيزي مي‌گويد عين آنرا مي‌آيد مي‌گويد مثلاً آيه نازل شد (لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْ‌ءٌ) (آل‌عمران /128) اگر بنده خدمت امام(ره) يا مقام معظم رهبري رفتم و مقام معظم رهبري فرمودند تو هيچي هستي. اين را نمي‌گويم اما اگر تعريف‌ام کند مي‌گويم فتوکپي‌اش را هم به دنيا صادر مي‌کنم. خداوند به پيغمبر(ص) مي‌فرمايد تو هيچ کاره‌اي «لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْ‌ءٌ» فوراً پيغمبر(ص) مي‌فرمود آيه نازل شد من هيچ کاره‌ام واقعاً پيداست که صاف صاف است و مثل آينه شفافي که جز وحي در آن چيزي نيست. (عَبَسَ وَ تَوَلَّى) (عبس /1) چرا عبوس کردي حال عبوس کنند پيغمبر(ص) يا کس ديگري باشد مي‌گويد (لِمَ تُحَرِّمُ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ) (تحريم /1) پيغمبر(ص) چرا اينکار را حرام کردي يعني تا خدا تشر مي‌زند فوري تشرش را مي‌آيد و مي‌گويد (وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‌ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‌) (نجم /4-3) پيامبر(ص) امين وحي است يعني وقتي مي‌گويد «قُلْ»، «قُلْ»‌اش را مي‌گويد محتواي گفته‌ها همه وحي است. ما از کامپيوتر 350 «أَعُوذُ» کشيديم بيرون 350 خطر.

5- كمك مالي به پدر و مادر غير مستقيم باشد

پناه مي‌برم به خدا از شر اين خطر، از شر اين خطر و… امام مي‌فرمايد خدايا پناه مي‌برم پير بشوم پسرم خرجي‌ام را بدهد اين پيداست که پيرمردها و پيرزنها که پسرشان پول آنها را مي‌دهد درد آور است چون پسر هر چه پول از پدر و مادر بگيرد احساس شکستگي نمي‌کند مي‌گويد پدرم است اما پدر که پول مي‌گيرد هي… و لذا آقا زاده‌ها هر کدام پدر و مادرتان بي پول است پول به حسابش بريزيد برود بانک بگيرد منتظر نباش به تو بگويد بعد آدم غصه مي‌خورد.
روزهاي آخر عمر مادرم بود رفته بودم کاشان او را ببينم هي نگاه نگاه مي‌کرد و لبش تکان مي‌خورد گفتم برگردم ببينم چيه؟ رفتم گفت نه نه حرفي داري؟ خواست حرفي بزند خجالت مي‌کشيد يک خرده پول مي‌خواست حالا الحمدالله نيازي هم نداشت دلش مي‌خواست. يک روز گفت که من مادر بزرگ شدم هي چشم روشني از من مي‌خواهند تو يک خرده پول اگر داري در اختيار من بگذار اين قدر شکست و من در عمرم يک بار بيشتر به او پول ندادم چون نيازي نداشت مادرها وقتي پول مي‌خواهند رويشان نمي‌شود که بگويند هر کس مادر دارد پول به او بدهد نگذارد که بگويد پسرها 2 ميليون از پدرش مي‌گيرند گردن کلفتي مي‌کنند مادرها مي‌خواهند 2 هزار بگيرند از تو خرد مي‌شود.
بعضي از اين «أَعُوذُ» ما خوشمزه‌اند يعني آدم به ذهنش نمي‌آيد که اين هم يک مشکلي است آخر گاهي وقتها آدم يک مريضي‌هايي دارد به فکرش نمي‌آيد که عجب اين هم يک بلايي است. يک جوان خوشگل سوپر دولوکس آمد نهضت سوادآموزي گفت آقاي قرائتي هيچکس زن من نمي‌شود گفتم خوش تيپي چرا؟ گفت بدنم بو مي‌دهد گفتم يعني چه؟ گفت دست من را بو کن آن زمان هم ترسيدم يکوقت منافقي باشد ما را بغل کند و ترور کند ما هم يک خرده رفتيم عقب چه مي‌دانم آخر نماز جمعه قالي آوردند روي آن بايستند قالي منفجر شد چه مي‌دانم که دستش را بو کنم و چيزي بشود به پاسدارها گفتم بيائيد من دست اين را بو کنم ديدم بو مي‌دهد گفت آقا 100 بار با صابون بشور باز هم بو مي‌دهد اصلاً پوست بدنش بو مي‌داد گفتم خدايا تا حالا نگفتم الحمدلله دست من بو نمي‌دهد.
اصلاً خداوند يک نعمت‌هايي به ما داد و تا نگيرد فکرش را نمي‌کنيم خدا اينهمه نعمت داده تا مي‌گويند ناهارت را عصر(افطاري) بخور فلسفه‌اش چيست؟ هيچي. مثل گاو هر چي مي‌خواهي بخور آخر اگر گاو بخورد انسان هم بخورد فرق بين گاو و انسان چيه؟ انسان بايد يک کنترلي داشته باشد نخور چشم بخور چشم اينکه هر وقت خواستي خوردي که هنر نکردي هنر اينست که بتواني روي شکمت برنامه ريزي کني آدم اينقدر با شکمش رو دربايستي دارد. خطراتي که انسان را تهديد مي‌کند 350 عدد است.

6- پناه دهنده واقعي خداست

پناه دهنده بايد قابليت داشته باشد. دنيا «أَعُوذُ» بعضي کشورهاي خليج به پرچم آمريکا يکي از اين بدبختها مي‌گفت من پرچم آمريکا روي کشتي مي‌زنم از دريا عبور مي‌کنم «أَعُوذُ» به پول من پول دارم با پول مي‌توانم همه کاري بکنم «أَعُوذُ» به قدرت با من طرف نشو به فلاني مي‌گويم‌ها! ! حالا خود فلاني از ترس پشه مي‌رود توي پشه بند. پسر نوح(ع) کافر بود پدرش گفت پسر جان ايمان بياور سوار کشتي شو کفار غرق مي‌شوند گفت من غرق نمي‌شوم گفت خدا اراده کرده غرق شوند گفت (قالَ سَآوي إِلى‌ جَبَلٍ يَعْصِمُني‌ مِنَ الْماءِ) (هود /43) من به کوه پناه مي‌برم مي‌روم سر کوه بگذار مدرکم را بگيرم خوب «سَآوي إِلى مَدرک» اگر مي‌خواهيد پناه ببريد پناه دهنده واقعي خداست «أَعُوذُ بالله».
همانطور که عبادت کمک ميخواهد تقوا هم کمک مي‌خواهد شما در عبادت مي‌گوئيد (إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ) (فاتحه /5) خدايا من مي‌خواهم تو را عبادت کنم. عبادت بدون کمک خدا نمي‌شود و لذا پشت سر آن مي‌فرمايد «وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ» از تو استعانت مي‌خواهم همينطور که در عبادت مي‌گويي خدايا کمکم کن در تقوا هم بايد بگويي خدايا کمکم کن «أَعُوذُ بِکَ» کمکم کن که باتقوا باشم من بدون کمک تو نمي‌توانم خودم را نگه دارم.

7- آغاز قرآن «رب العالمين» و آخر آن «رب الناس» است

در اول قرآن مي‌گوئيم (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ) (فاتحه /2) و در آخر قرآن مي‌گوئيم (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ) (ناس /1) اول قرآن «رَبِّ الْعالَمينَ» آخر قرآن «رَبِّ النَّاسِ» يعني همه هستي يک کفه «ناس» هم يک کفه اين ارزش انسان است. خوب و بد مردم تحت مديريت و تربيت خدا هستند نمي‌فرمايد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ المُومِنين» يا «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ المُومِنين»، «رَبِّ النَّاسِ» مربي خوب و بد مردم اوست. گناهکاران مأيوس نشوند همانطور که خداي مومنين است خداي مجرمين و منافقين هست مجرمين نگويند‌اي خداي خوبها چون خداي آنها(مجرمين) هم هست. حديث داريم گناهکاري که بر مي‌گردد و آدم خوبي مي‌شود به قدري خدا راضي مي‌شود مثل کسي که در بيابان زاد و راحله‌اش را گم کرده و پيدا کرده. آدمهاي مجرمي که به مسجد مي‌آيند اينها ميهمانهاي خدا هستند پيرمردها نگويند اوه! ! اين قرتي کيه آمده مسجد؟ تا حالا کجا بود؟ مسلمانهاي ماه رمضان، مسلمانهاي شب قدر بابا متلک نگو اينها را خدا شکار کرده اينرا ماه رمضان شکار کرده اين را خون امام حسين(ع) شکار کرده به تو چه. بگذار بيايد تو شايد خدا اينرا دوست داشته باشد و او را قبول دارد.

8- ممكن است اشرار خوب و بهشتي شوند

يک حاج آقايي ماه محرم غذا مي‌داد آخر شب لاتهاي محله هم مي‌آمدند سر آبگوشت. هستند افرادي که فقط سر سفره مي‌آيند اين حاج آقا يکبار در را باز کرد و گفت شما خجالت نمي‌کشيد نه پاي مسأله مي‌آييد، نه روضه نه واعظ، نه سينه زدن فقط سفره که پهن مي‌شود مي‌آئيد برويد حيا هم خوب چيزيه. گفتند خوب مي‌رويم. اين حاج آقا شب خواب امام حسين(ع) را ديد که فرمود اينها ميهمانهاي من هستند لات‌اند لات باشند چرا آنها را بيرون کردي اينها اگر بخاطر تو بيايند وقت‌هاي ديگر هم مي‌آيند و در خانه‌ات را مي‌زنند اينها شب عاشورا بخاطر من مي‌آيند حاج آقا مي‌گفت صبح که از خواب بيدار شدم رفتم در خانه آنها گفتم بچه‌ها معذرت مي‌خواهم ديشب به شما جسارت کردم تشريف بياوريد گفتند چي شده؟ گفتم ديشب خواب ديدم که امام حسين(ع) فرمود من شما را دوست دارم اينها به قدري کلافه شدند اصلاً عوض شدند. افرادي که ماه رمضان به مسجد مي‌آيند از اينها استقبال کنيد غرور شما را نگيرد که چون شما حاج خانم و صف اول هستيد بهشت هم صف اول براي شماست يکوقت مي‌بيني صف آخريه مي‌آيد صف اول و صف اوليه… (خافِضَةٌ رافِعَةٌ) (واقعه /3) خيلي‌ها که بالا هستند پائين مي‌آيند و خيلي‌ها که پائين هستند… قرآن آيه‌اي دارد که روز قيامت يک مشت بهشتي‌ها مي‌گويند لات‌ها کجا هستند؟ مي‌گويند لات‌ها رفتند بهشت شما گير هستيد مي‌گويند اِه! ! (وَ قالُوا ما لَنا لا نَرى‌ رِجالاً كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ) (ص /62) آنهايي که ما مي‌گفتيم اشرارند اشرار بودند ولي يکمرتبه خوب شدند.

9- وسوسه در اعتقاد مهمترين شكل

پناه مي‌برم به خدا که هم «رب» است و هم «مَلِک» وهم «اله» اينها درجه درجه دارد اول «رب» است تربيت مي‌کند بعد يک خورده فاز بالاتر مي‌شود «مَلِک» بعد بالاتر مي‌رود مي‌شود معشوق و معبود يعني گام به گام اين درجات تکامل عرفاني است. اول آدم به بچه مي‌گويد بابا خوبه مي‌گويد بله بابا خوبه پفک داد کفش داد جوراب داد اول مي‌گويد بابا مربي من است بعد مي‌گويد بابا باباي من است کاري به کفش و کلاه ندارم بعد مي‌گويد من عاشق بابام هستم يعني درجه است «رَبِّ النَّاسِ» گام اول (مَلِكِ النَّاسِ) (ناس /2) گام دوم (إِلهِ النَّاسِ) (ناس /3) گام سوم خوب اينهمه براي چه (مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ) (ناس /4) «الله اکبر» وسواس، يعني وسوسه گر و وسوسه. مقام معظم رهبري مي‌فرمايد مهمترين هجوم هجوم فرهنگي است قرآن وقتي مي‌خواهد از وسواس صحبت کند سه تا صفت از خدا جلو مي‌کشد «رَبِّ النَّاسِ، مَلِكِ النَّاسِ، إِلهِ النَّاسِ» چيه؟ از شر وسواس. اما در سوره فلق فرموده (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ) (فلق /1) چون مشکلات فرهنگي نيست يکدفعه مي‌فرمايد (مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ) (فلق /2) از همه شرور يعني همه شرور را يک مرتبه «بِرَبِّ الْفَلَقِ» گفته. اما خطر فکري را سه مرتبه فرموده «مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ» يعني از شر تمام آفريده‌ها يعني تمام شرور به يک چيزي بند بود اما از شرّ يک وسواس به سه تا صفت. پيداست که مهمترين مشکل اينست که آدم از لحاظ فکر، ديد، و اعتقادي دچار وسوسه بشود. اصل عقائد است.
«خَنَّاس» يعني هي مي‌رود و مي‌آيد مي‌گيرد تا ديد انسان غافل است مي‌پرد تا ديد متوجه شد عقب مي‌رود شيطان «جثم» (جاثِمينَ) (اعراف /78) يعني کپ مي‌نشيند تا ديد انسان غافل است مي‌پرد مثل گربه‌هايي که کنار حوض راه مي‌رود تا ديد ماهي آمده مي‌پرد «خَنَّاس» يعني هي مي‌رود و مي‌آيد تا گول بزند.

10- وسوسه شيطان هميشگي است و گاهي نامرئي است

(الَّذي يُوَسْوِسُ في‌ صُدُورِ النَّاسِ) (ناس /5) يا وسوسه نيست يا هميشه وسوسه مي‌کند اينطور نيست که شيطان تو را ول کند. پيرمردي مي‌گفت والله ما ديگر پير شديم شهوت از ما گذشته گفتم حرص به سراغت آمده ممکن است هر کسي با يک دکمه‌اي… «يُوَسْوِسُ» فعل مضارع دلالت بر استمرار يعني دائماً وسوسه مي‌کند وسوسه هم «في‌ صُدُورِ» در سينه‌ها و روح کار ميکند ميدان جولانگاه شيطان سينه است يعني کاري به فکر و مال و اينها ندارد بيشتر در روح چون عقيده که عوض شد خودش عوض مي‌شود.
وسوسه ممکن است نامرئي باشد جني باشند. ممکن است معلوم باشد مردم باشند (مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ) (ناس /6) پناه مي‌برم به پروردگار انسانها ملک انسانها معبود انسانها از چه چيزي پناه مي‌برم؟ از شر وسوسه گراني که مي‌روند و مي‌آيند تا کلاه سر من بگذارند و مرا بشکنند آن وسوسه گري که دائماً در روح مردم وسوسه مي‌کند آن وسوسه گر چه از جن و چه از انس. فقط خودتان به خدا پناه نبريد بلکه جامعه را هم. (وَ ذُرِّيَّتَها) (آل‌عمران /36) مادر مريم(عليها السلام) گفت خدايا نه خودم بلکه بچه‌ام به تو پناه… همه را به خدا بسپاريد. به خدا سپردن در آمد حلال، ازدواج حلال، کار حلال، رفيق خوب اگر مي‌خواهي بچه‌ات خراب نشود خودت با او بازي کن. شما که به بچه‌ات مي‌گويي برو کوچه برو پارک و با او بد اخلاقي مي‌کني و به او محل نمي‌گذاري بچه هم نياز به ورزش دارد مي‌رود با بچه‌هاي ديگر يکوقت مي‌بيني بد شد. يکي از راههايي که بچه‌مان را پناه دهيم اينست که خودمان بچه شويم با بچه‌مان بازي کنيم تا او هم بازي داشته باشد و نياز به بچه‌هاي ديگر ندارد و لذا داريم اگر زن و شوهر خودشان را براي همديگر آرايش نکنند حديث است که اگر مردي خودش را آرايش نکند زنش به جوان مردم نگاه کند و عاشق شود و فاسد بشود گناهش گردن مردي است که درب و داغان به خانه مي‌آيد اگر زن خودش را آرايش نکند و مرد هوس ديگري داشته باشد گناهش به گردن زن است که بدترين لباس را در خانه مي‌پوشد زن بايد خودش را براي مرد آرايش کند مرد بايد خودش را براي زن آرايش کند هر دو بايد نسبت به بچه‌شان محبت کنند لقمه حلال نيازهاي طبيعي حل بشود تا نيازي به (الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ) (ناس /4) نباشد. شما وقتي زمينه‌هاي طبيعي را کور مي‌کنيد راه براي شيطان باز مي‌شود.

«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 981
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست