نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 994
موضوع: تفسير سوره نحل (18)
تاريخ پخش: 78/08/20
بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي والهمني التقوي»
بينندهها بحث را زماني ميبينند كه در آستانه تولد امام حسين(ع) و امام سجاد(ع) و اباالفضل(ع) و روز پاسدار و روز جانباز هستيم و ما تمام اين ايام را تبريك ميگوييم و از نقش سپاه و پاسداران نبايد غافل شويم كه امام خميني(ره) فرمود: اي كاش من هم يك پاسدار بودم.
جملاتي كه امام خميني(ره) فرموده عجيب است يعني بهتر از اين نميشود جمله گفت مثلاً دربارهي زن ميفرمايد: زن سرچشمهي همه خوبيها و همه بديها است. كلمات مهم است، و همچنين فرمودند: اگر سپاه نبود كشور هم نبود.
و روز جانباز، (كه جانبازان قطعاً اهل بهشت هستند چون) كسي كه چشمي يا پايي در راه خدا داد و عضوي از اعضاء خود را از پيش به بهشت فرستاد خداوند باقي اعضاء را به جهنم نميبرد و آنها شهداي زنده هستند و اين ايام، ايام مباركي است.
گفتيم سورهي نحل، سورهي نعمتهاست و شمردن آنها عشق انسان را به خدا زياد ميكند و به عبادت و محبت و اطاعت وادار ميكند.
او شما را آفريد سپس جان شما را ميگيرد و بعضي از انسانها به بيشترين مرحله عمر كه در حال خميدگي است ميرسيدند به شكلي كه سواد و علمش را هم فراموش ميكند، و خداوند دانا و قادر است.
2- معني تقدير انسان
اين آيه ميفهماند كه مرگ و حيات دست خداوند است در طولاني و كوتاه بودن آن، اين از مقدرات است و ما دو رقم مقدرات داريم،
الف: خداوند به صورت قطعي اراده كرده چه كسي چقدر عمر داشته باشد.
ب: و بعضي هم يك سر آن در اختيار خدا و يك طرف آن در اختيار ماست.
3- علل كوتاهي و بلندي عمر انسان
لامپ يك طرف ما در خانه با كليد خواستيم چراغ روشن يا خاموش باشد و يك طرف كارخانهي برق كه بخواهد به ما برق بدهد يا ندهد، هم خداوند قدرت دارد و هم اختياراتي به ما داده بعضي از كارها عمر را طولاني ميكند مثل صله رحم و صدقه و مسائل بهداشتي كه نقش مهمي هم دارد.
و مطلب ديگري كه از اين فهميده ميشود كه ارزش انسان به علم و دانش است چون «أَرْذَلِ الْعُمُرِ» زمان پستي عمر انسان و آن زماني است كه معلومات فراموش ميشود ميفرمايد:
«لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً» بعد از آنكه چيزي نميداني زمان پستي عمر است يعني اينگونه عمر كه انسان چيزي نميداند فايده ندارد.
الان وقتي است كه براي ثبت نام سوادآموزي درب خانهها را ميزنند، برويد سوادآموزي شما در تلويزيون ديديد كه فردي از كلاسهاي نهضت عشق به علم و دانش پيدا كرده و رفت تا الآن در يكي از بيمارستانهاي زنجان پزشك ميباشد، ما از طريق نهضت تقريباً 150 دكتر و مهندس و ليسانس و فوق ليسانس داريم كه اينها از صفر شروع كردهاند، مأيوس نشويد خواهر (آموزشيار) درب خانهي شما را براي ثبت نام ميزند. اگر زن هستيد دست اين خواهر را ببوسيد چون او فرشتهي نجات است، قرآن ميفرمايد: پستي عمر زماني است كه انسان از علم و دانش بي بهره است. پس ارزش انسان به علم و معرفت است.
نكته ديگر اينكه قدرت خداوند ابدي است علم او فراموش شدني نيست و قدرت او هم كم نميشود ولي علم و قدرت ما كم ميشود
يعني ميخواهد بگويد كه اگر انسان بداند تحولات علم و قدرت و در وجود انسان بدست خداست و اگر بداند در زندگي سرما و گرما و پستي و بلندي هست انسان گردن كلفتي نميكند. افرادي سركشي ميكنند كه احساس ميكنند مستقل هستند و خداوند ميخواهد بفرمايد كه همه چيز تو دست من است پيامبر(ص) ميفرمايد: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه» (بحارالانوار/ج2/ص32)
4- ملاك برتري انسانها و علل اختلاف ميان آنها
اگر انسان ضعف و احتياج و وابستگي خود را بداند بيشتر در مقابل خداوند تسليم ميشويم.
خداوند بعضي از شماها را بر بعضي در رزق فضيلت داد، به يكي صداي خوب و به ديگري شكل خوب و به يكي هوش خوب و به يكي ابتكار و ديگري اولاد خوب و يكي همسر خوب، و به يكي پسر و به ديگري دختر و يكي توفيق شهادت و يكي بركت و در صنعت يكي هوش نجاري و ديگري هوش مكانيكي و به شعرا در يك وادي ديگر، و معناي عدالت هم همين است معناي عدالت اين نيست كه همه مردم يكجور باشند من بارها گفتهام اگر مردم يك جور باشند خيلي از جاها ظلم است مثلاً معلمي سر كلاس به همه شاگردها به عنوان عدالت نمرهي 17 بدهد، اين عدالت نيست، و پزشكي در بيمارستان براي همه بيمارانش هر كدام يك سرم تجويز كند، (عدل صحيح است نه مساوات بعضي از جاها مساوات صحيح نيست، لاستيك جلو با عقب و سلول پا با چشم، ته قلم و نوك آن فرق ميكند، همچنين نوك بيل با دستهي بيل متفاوت است، بگوييم اين كارخانه همهاش پيچ گوشتي بيرون ميدهد نه بايد موتور باشد و پيچ گوشتي هم، اگر انگشتان ما يك جور بود 90 درصد كارهاي ما غير ممكن بود. بايد من به شما در رانندگي نياز داشته باشم. شما به من در خطاطي و يكي در شعر و يكي در صدا و يكي در پياز و يكي در سيب زميني و يكي در بنايي و ديگري در معماري و يكي در پزشكي،
ما بايد به هم نياز داشته باشيم تا در زمان نيازمان دست در دست ديگري بگذاريم، همه كه دست به دست هم داديم ميشود جامعه، اگر همه مثل قالب صابون يك جور بودند جامعه تشكيل نميشد همه بايد به هم نياز داشته باشيم تا جمع شويم)
پس هميشه مساوات به معناي عدالت نيست، البته بعضي جاها مساوات خوب است مثلاً در انتخابات هركسي حق يك رأي دارد، بيت المال بايد به همه مردم يك جور تقسيم شود.
بسياري از جاها مساوات حق است و بعضي از جاها هم حق نيست، خط كش ما عدالت است، پس هر كجا مساوات عدالت بود قبول و اگر بي عدالتي بود عدالت محفوظ است. بعد ميفرمايد: «فَمَا الَّذينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ». اين آيه را دو رقم ميشود معنا كرد.
الف: يا انتقاد است از كساني كه دارند و خداوند به آنها داده و به ديگران نميدهند.
ب: نعمتها گاهي قابل انتقال نيست
مثلاً يك كس خوشگل است خوشگلي را نميتوان تحويل ديگري بدهد و يك كسي خوش صداست بگويد من صدايم را به تو تحويل ميدهم و يك نفر هوشش خوب است، اين نعمتها قابل انتقال نيست.
سؤال: چرا خداوند نعمتها را متفاوت قرار داده؟
جواب: الف: به افراد مختلف داده تا به هم نياز داشته باشند و دست همديگر را بگيرند، تا جامعه تشكيل شود.
ب: اگر همه مردم يك جور باشند شكوفا نميشود.
داشته باشد تا ببينيم ايثار ميكند يا نه و نداشته باشد تا ببينيم صبر ميكند يا نه، ايام روز سپاه است و ايثار رفت جبهه يا نه، و يا جانبازي كه دست و چشمش را داده، سخاوتها و شجاعتها بايد معلوم شود مثل قوطي كبريت همه يك جور و خصلتها ظاهر نميشود.
ج: به همه يك جور دادن و مساوات هميشه عدالت نيست.
كسي كه راننده دارد اول وقت پشت ميز اداره است هنر نيست اگر دو روز ماشين را گرفتند با واحد اول وقت بودي مهم است.
يك بار رأي ميآورد اين ملت آگاه و يك دفعه رأي نميآورد اين تودهي ناآگاه اين بازي با مردم است اگر رأي داد قهرمان و اگر رأي نداد ناآگاه معلوم ميشود تو نامردي كه مردم را به بازي گرفتهاي. يك بار بهار و يك بار پاييز يكبار دارا و يك بار ندار ببينيم موقعي كه دارد ميدهد و اگر ندارد سراغ ربا و عزت فروشي ميرود، حوادث تلخ و شيرين براي اينكه خصلتها روشن شود.
5- رمز تفاوت استعدادها
و هر كس يك نعمتي را ندارد ببيند چه چيز دارد. داروين پدرش پزشك بود، او را به پزشكي فرستاد شكست خورد گفت برو آخوند شو، طلبه، آخوند مسيحيها، كشيش، آنجا هم شكست خورد رفت علوم طبيعي ترقي كرد، خيلي از افرادي كه ما ميگوييم نابغه هستند جاهايي كودن هستند و آنها كه كودن هستند در جاهايي نابغه هستند.
يكي از دانشمندان به اين ماديوني كه ميگويند خدا نيست اتفاقي است حرف قشنگي ميزند، و اين حرف مزخرفي است، مگر ميشود چيزي با تصادف درست بشود؟ تصادف يك بار و دو بار ممكن است، يك قصهاي داريم از زمان قديم.
در يكي از روستاهاي قديم در كاشان كه جادهاي نبود، مكتب خانهاي بود، رئيس آموزش و پرورش زمان شاه با ماشين آمد چند كيلومتري و از آنجا سوار قاطر شد، آمد روستا مكتب را ببيند. مدير آن براي من ميگفت. تا به من خبر دادند رئيس آمده براي بازديد من با عجله آمدم سركلاس ديدم بچهها شلوغ كرده و سرايداري چپق ميكشيد گفتم رئيس آمده، چپق را خاموش كن او هم چپق را درست خاموش نكرده گذاشت در كيسهي پالتوش رئيس هم گفت اول بايد برويم سر كلاس، گفت چرا كلاس دود است؟ گفتم هر شب چراغ توري خوب بود امشب خراب شده دود كرده و در آن زمان برق نبود. دست كشيد روي ميز ديد خاكستر چپق است گفت اينها چيست؟ گفتم هرشب تميز بوده اين دفعه تصادف و اتفاقي شده آتش چپق خادم مدرسه در كيسهي پالتوش درست خاموش نشده بود و ميسوخت و بوي سوختن كهنه ميآمد گفت بوي كهنه ميآيد گفتم اين اتفاقي است، بعد خواست از يك محصل سؤال كند ديدم ديگر بدتر از او در كلاس نيست، رئيس رفت چرخي بزند من به شاگرد علامت دادم بنشين و يكي از محصلهاي خوب را بلند كردم، رئيس نگاه كرد ديد آن كسي كه او خواسته بود نشسته و ديگري بلند شده سؤال كرد محصل گفت مدير به من اشاره كرد بنشين به اين اشاره كرد بلند شود، رئيس رو به من كرد گفت اين هم تصادفي و اتفاقي بود (خندهي حضار) خيلي احمقي ميخواهد كه انسان بگويد اين هستي تصادف است گيرم اتفاق، تصادف مردي را خلق كرد ولي اين تصادف از كجا ميدانست كه اين مرد زن ميخواهد.
7- فلسفه ازدواج
(وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَنينَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ) (نحل /72). خداوند براي شما همسر قرار داده كه او را آرام بخش است، ما دو وسيله آرام بخش داريم.
2- معنوي: ياد و ذكر خدا و نماز (أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (رعد /28)
لذا پيامبر اسلام(ص) فرمود: من دو چيز را دوست ميدارم : همسر و نماز.
فرزند و نوه و همسر از جنس خودتان به شما داد، سنخيت همسر در همه موجودات نر و ماده مثل هم باشند، و اگر انسان همسرش از جنس خودش نبود چه مشكلي پيش ميآمد. ما از بس در نعمتهاي الهي هستيم توجه نداريم يك مثال:
فردي براي عروسي ميرفت سر چهارراه موتوري به او زد بردند بررسي، نشسته بود براي خود ميگفت خدايا نميشد اين موتوري چند دقيقه قبل از رسيدن من يا بعد از آمدن من ميآمد كه شب عروسي برنامهي ما بهم نميريخت؟ بعد خودش جواب داد كه هميشه خداوند هزاران بلا را از ما دور ميكند ولي چون آنها از ما دفع ميشود فكر ميكنيم بايد اينچنين باشد
هر لحظه ممكن است يك مگس بيني مرا بگزد و بيني من باد ميكند من با آن بيني پشت دوربين نميآيم سرنوشت من به يك پشه بند است، آقاي قرائتي كجاست؟ پشه پشه، خلاص.
يك لحظه وقت امتحان هوش را بگيرد همه مطالعات فراموش ميشود، چون هميشه بلا را دور ميكند ولي اگر اتفاق افتاد ميگوييم چرا؟
يك سفر چندصد كيلومتري، ميليونها بار لاستيك ماشين ميچرخد و هر دور ممكن است لاستيك بتركد و خطري پيشايد. و چون پيش نميآيد توجه نميكنيم. ميليونها نعمت از جانب خداست.
8- خواص رزق و روزي پاك
انسان بدون همسر يتيم است. «وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ» اگر غذاها با معدهي ما نميساخت اگر غذاها مثل بعضي از آنها حال ما را برهم ميزد چكار ميكرديم؟
نورها با چشم انسان هماهنگ است و همينطور صداها با گوش انسان. با همه اين نشانهها و نعمتها سراغ غيرخدا ميرويد. وزير كشاورزي زمان شاه بود كلهاش درست كار نميكرد، يعني ايمانش ضعيف بود زمان شاه رفته بود براي كشاورزان سخنراني كند گفته بود الآن زمان آن نيست كه بگوييم خدا باران بيايد اين حرفهاي املي را كنار بگذاريد اعليحضرت همايوني شاه دستور ميدهد چاه عميق ميزنيم ديگه نياز به باران نيست اين وزير كشاورزي كذايي متوجه نبود كه اگر اعليحضرت براي چاه عميق دستور ميدهد آب آن هم از آب باران است، اگر بالا آب نباشد پايين هم آب نيست.
9- كفران نعمت
ما زود فراموش ميكنيم «أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ» سراغ اعليحضرت ميرويد «وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ» خداوند هم نياز جسمي را برطرف كرده غذا، و هم نياز روحي را همسر، نمك خوردن و نمكدان شكستن روا نيست «أَ فَبِالْباطِلِ يُؤْمِنُونَ»
با بودن حلال چرا سراغ حرام ميرويد «طيبات» ازدواج، چرا شراب ميخوري، ترش ميخواهي غوره، شيرين ميخواهي كشمش، ترش و شيرين انگور، ميگويد نه ترش نه شيرين، نه ترش و شيرين ميخواهم شراب بخورم. ازدواج را آسان كنيد نصف گناهان كم ميشود،
امام صادق(ع): «مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ» (كافي/ج5/ص328). (وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَيْئاً وَ لا يَسْتَطيعُونَ) (نحل /73). ميروند سراغ غير خدا، چيزي كه نه الآن ميتواند رزقي داشته باشد نه از آسمان و نه زمين هيچ كمكي از آنها نميآيد، تك سلولي بوديم در تاريكيهاي رحم مادر انسان درست كرد وقتي هم به دنيا آمديم همه چيز به ما داد.
شب تولد امام حسين(ع) است از آن حضرت بگويم: حضرت در دعاي عرفه ريز نعمتها را ميفرمايند، خدايا شكر كه مادر، ما را در اين مكان زاييد، زيرا اگر در ميان بوداييها ميزاييد من بودايي بودم، اگر در ميان بت پرستها، به دنيا آمده بوديم بت پرست بوديم. اگر ما بصره متولد ميشديم فرمانده كل قوا، صدام بود، خدا را شكر كه مادر ما را در اينطرف زاييد.
درچه زماني؟ وچه مكاني؟ و چه محبتي؟ شير مادر كارگر سه شيفته، از توليد به مصرف بدون قيف و سرشيشهاي، بدون مواد خارجي و قند و چربي، فسفر، كلسيم، آهن، همه نيازها در شير، سرپستان به اندازهي دهان، دندان نداريم كه گاز بگيريم، مكيدن، زيردوربينهاي چشم مادر، جاي شير اگر غير از سينهي مادر بود چه مشكلي بود.
همه نعمتها را بايد محاسبه كرد، نعمتهاي سياسي كه خداوند به جمهوري اسلامي داد. كل دنيا طاغوت حكومت ميكند به جز ايران.
10- علت حمله به اصل ولايت فقيه
علت اينكه الآن ولايت فقيه را هدف قرار داده و نق ميزنند، روز پاسدار است، سپاه و ارتش و بسيج و همه نيروهاي مسلح و نيروهاي انتظامي، اگر خطري پيشايد گرچه ما به ابتكارات و جاهاي مهمي رسيدهايم و اسراييل از موشكها وحشت گرفته و در ساخت هواپيما كه بعضي گفتني و بعضي نگفتني است ولي از نظر صنعت نيروهاي مسلح پيشرفت زيادي كردهاند، اما بيني و بين الله اگر جنگ و خطري پيش آيد نيروهاي مسلح بدون پشتوانهي مردمي نميتوانند، و كسي ميتواند مردم را بسيج كند نفس امام خميني(ره) و امام گونههاست.
ميگويند ما امام خميني(ره) و يا كسي كه خون امام در بدن اوست بشكنيم، اگر او را شكستيم ارتش و سپاه ميشوند سوزن بي نخ، و سوزن بدون نخ نميدوزد، چند ماه بالاخره با بمباران و عقب نشيني ميكنند، چيزي كه تمام نميشود نيروهاي مردمي است ولي توپ و تانك و …. تمام شدني است، بسيج مردمي هم بدست ولايت فقيه است لذا بايد او را از مردم بريد، و نقش روزنامهها و آدمهاي مزدور يا ناآگاه تضعيف و تشكيك در اين مسأله ولايت فقيه است؟
جسارت به امام زمان(ع) ميشود خود امام زنده است بيايد و دفاع كند، يعني حضرت بيايد با يك دانشجويي كه نميدانيم غرضي داشته يا نه مقابله كند.
امام زمان(ع) مسئول تشكيل يك حكومت جهاني است، مثل اينكه حضرت امام خميني(ره) در زمان تبعيد در تركيه براي يك انگشتر طلا با يك جوان درگير شود و بزند بگوش او، بابا حضرت امام خميني(ره) ذخيره شده براي تشكيل حكومت اسلامي، نه اگر حلقه طلا حرام است بايد درگير شود، و جر و بحث كند.
امام زمان(ع) كه نبايد براي يك قرص آسپرين و آكسار، تشكيك ميكند ميگويد جسارت شد زنده است، اول كه خود اينها جواب ميدهند، عقل از سر ميپرد، در شرق و اروپا و آمريكا كه روز عاشورا در حرم امام رضا(ع) بمبي منفجر ميشود و هنوز چهلم (شهداي آن فاجعه) نشده عامل آن دستگير ميشود يك نفر در 60ميليون پنهان ميشود. اطلاعات كدام كشور ميتواند يك نفر را در 60 ميليون بگيرد اين نقش امام رضا(ع) است.
سؤال: چرا دعاها مستجاب نميشود؟
جواب: مستجاب ميشود و ما با اين دعاها زندهايم، مگر ميشود كشوري كه همه دور او همه دشمناش هستند بگويد: مرگ بر آمريكا مرگ بر اسراييل. دعاست كه سلمان رشدي مثل موش در سوراخش پنهان شده، دعاست كه مردم امام خميني(ره) را دوست دارند)
اگر نخهاي معنويت نبود كه بعد از 1400 سال اينهمه مردم براي امام حسين(ع) گريه نميكردند. خودش گوشت يخي و گوشت تازه را براي امام حسين(ع) ميآورد. خودش روغن نباتي و روغن خوب را تولد امام حسين(ع) آماده ميكند. بحث را گوش ميدهيد، چراغاني براي امام حسين(ع) و عشق به او، ايين نامه تامين بودجه، سازمان برنامه و بودجه، كميته و كميسيون است؟ و عشق به امام زمان(ع).
صدها هزار نفر ميروند مسجد جمكران، اين تبصره است يا ايين نامه، توجه به جمكران و حضرت و اشك براي او، و دعا همين نقش را دارد.
11- نقش روحينيت در حفظ دين
يك آخوندي زمان طاغوت در اتوبوس نشسته بود خانم بي حجابي پشت سر او نشسته به او متلك ميگفت كه اين آخوندها چه ميكنند ميروند بالاي منبر لبها را تكان داده چيزي ميگويند و مردم عوام هم گوش ميدهند تا زماني كه اين خانم خواست از اتوبوس پياده شود زنبيل پرتقالهايش ريخت مردم پرتقالهاي او را برداشتند اين آخوند هم براي مردم صحبت كرد دربارهي مال حرام مردم پرتقالها را آوردند و در زنبيل او ريختند اين آخوند هم گفت خانم نقش ما اين است. نقش آخوند اين است.
ضمناً اگر بنا بود آخوند را بشكنند پيغمبر را شكسته بودند، اگر بنا بود نماينده خدا را بشكنند امام حسين(ع) را شكسته بودند) آمدند نزد يزيد كه به ما جايزه ويژه بده گفت چرا گفتند ما اول استخوانهاي سينهي امام حسين(ع) را خرد كردهايم بعد استخوانهاي كمر او را در عين حال له نشده و چيزي كه بند به خداست له نميشود بي خود دست و پا نزنيد با چهار تيتر و روزنامه ولايت فقيه له نميشود.
البته ما نميگوييم هركس عمامه و ريش دارد آدم خوبي است، همه حزب اللهيها بي عيب هستند نماز ما نماز جمعهي ما، امت و مسجد و قانون ما، هيچ كس ادعاي عصمت نميكند و معصوم نيست، در عين حال كسي كه ميكوبد دل آمريكا را شاد ميكند، امام حسين(ع) له شد ولي عزتش نشكست.
خداوندا كشور، دين، دنيا، عقائد، نسل، ناموس، امت، و دولت، رهبر، آخرت ما را در پناه اين اوليائت حفظ فرما.
ايمان كامل، بدن سالم، فكر بلند، روح پاك، نيت خالص، علم مفيد، عمر با بركت عزت دنيا و آخرت، حسن عاقبت، به همه ما مرحمت بفرما.
هرچه به عمر ما اضافه ميكني به ايمان و محبت و اطاعت و معرفت و ولايت ما به عقل و علم و ايمان ما، بيفزا.
روح انبياء، اولياء، اوصياء، شهداء، مراجع، امام خميني(ره) را از ما شاد بفرما و ما را پاسدار خون و خدمت آنها قرار بده.
خدايا قلب آقا حضرت مهدي(ع) كه در هر غمي كه ما داريم او شريك است و هر انحرافي كه داريم او غمناك است، تمام كار ما هر هفته به او عرضه ميشود، هستي منتظر اوست.
انبياء و اولياء كه آمدند تا نهايت دين حق به كرسي بنشيند و با آمدن او بايد اهداف آنها تحقق يابد.
خدايا قلب مطهرش را براي هميشه از همه ما راضي و ظهورش را نزديك و ما را از بهترين ياران و منتظرين و زمينه سازان حكومتش قرار بده. نايبش، مقام معظم رهبري را در پناهش حفظ بفرما. طاغوتهاي جهان را مثل طاغوت ايران درهم بشكن. به ما رهبر عادل دادي رهبر عادل جهان حضرت مهدي(ع) را به جهان عرضه كن. ما را مشمول دعاهاي خاصش قرار بده.
«والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته»
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی جلد : 1 صفحه : 994