صديقه كبرى خواستگاران فراوانى داشت. نقل است كه عدهاى از نامداران صحابه از او خواستگارى كردند. رسول خدا(ص) به آنها فرمود كه اختيار فاطمه در دست خداست. بنابر آنچه كه انس به مالك نقل نموده است، عدهاى ديگر از ميان نامداران مهاجرين، براى خواستگارى فاطمه(عليها السلام) به نزد پيامبر(ص) رفتند و گفتند حاضريم براى اين وصلت، مهر سنگينى را تقبل نماييم. رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موكول مىنمود تا سرانجام جبرئيل بر پيامبر(ص) نازل شد و گفت: «اى محمد! خدا بر تو سلام مىرساند و مىفرمايد فاطمه را به عقد على درآور، خداوند على را براى فاطمه و فاطمه را براى على پسنديده است.» امام على(ع) نيز از خواستگاران فاطمه(عليها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه كه ذكر گرديد، به امر الهى با اين وصلت موافقت نمود. در روايات متعددى نقل گشته است كه پيامبر اكرم(ص) فرمود: اگر على نبود، فاطمه همتايى نداشت. بدين ترتيب بود كه مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه(عليها السلام) با مهرى اندك (برخلاف رسوم جاهلى كه مهر بزرگان بسيار بود) به خانه امام على(ع) قدم گذارد. ثمره اين ازدواج مبارك، 5 فرزند به نامهاى حسن، حسين، زينب، ام كلثوم و محسن (كه در جريان وقايع پس از پيامبر(ص) سقط شده بود. امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) از