شما بر كناره پرتگاهى از آتش بوديد و مانند جرعهاى آب بوديد (كه به سادگى شما را مىتوانستند بنوشند) و آنقدر ضعيف بوديد كه هر كس طمع به چيزى داشت به سراغتان مىآمد و آتش زنهاى بوديد كه بلافاصله خاموش مىشد و نمىتوانست جائى را روشن و گرم كند و لگدكوب شدهى روندگان و قدمها. از آبى كه شتران در آن رفته و آنرا آلوده مىكردند؛ مىآشاميديد، از پوست حيوانات و برگ درختان غذا مىگرفتيد. خوار بوديد و مطرود. مىترسيديد كه مردمان اطرافتان شما را بربايند.
نجات مردم توسط پيامبر و نقش حضرت على(ع)
تا خداى تعالى محمد(ص) شما را نجاتتان داد. بعد از چنين و چنان (بعد از حوادث زيادى كه بر سر حضرت محمد(ص) آمد.) بعد از آنكه بلاهائى از دست شجاعان كشيد و از گرگهاى عرب و از سركشان اهل كتاب هرگاه كه آتش جنگ برافروختند خدا خاموشش فرمود. يا هر هنگام كه شاخ شيطان سر برآورد. يا اژدهائى از مشركين دهان باز كرد. رسول خدا(ص) برادرش را در كام اژدها و گلوگاه آن افكند و او هم بر نمىگشت تا آنكه فرق سر آنان را پايمال شجاعت خود مىگردانيد و آتش آنها را به آب شمشيرش خاموش كرد. فرسوده تلاش در راه خدا، كوشيده در امر خدا،