نام کتاب : BOK29725 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 120
جبرئيل سئوال كرد:آيا بعد از من هم به زمين مىآيى؟عرض كرد:بلى يا رسول الله ده بار مىآيم فرمود:چه مىكنى؟عرض كرد هر بار مىآيم يك چيز را با خود مىبرم و يكى از آنها بركت است.
44-تكيه به دنيا زدن
{a يَابْنَ مَسعُود فَلا تَرْكَنْ اِلَي الدُّنْيا وَ لا تَطْمَئِنَّ اِلَيْها فَتَفارَقْها عَنْ قَليلٍ a}به دنيا اعتماد نكن و اطمينان نورز چون اعتبار ندارد.به دنيا رو نكن كه هنگام جدائى از آن مشكل داشته باشى.دنيا همانند مسافرخانه اى است كه هيچگاه انسان آن جا را زينت نمى كند چون مىداند چند روزى بيشتر آن جا نيست و بايد برود پس خرج اضافى نمى كند.
اين عمر كوتاه به منزله چند روز است پس خود را گرفتار امور دنيايى نكنيم كه هنگام رفتن خاطرى آسوده داشته باشيم.
{a فَاِنَّ اللهَ تَعالى يَقُولُ a}{/«فَاَخْرَجْناهُمْ مِنْ جَنّاتٍ وَ عُيُونٍ»[1]«وَ كُنُوزٍ و مقامٍ كَريمٍ»[2]/}آن قدر مال جمع نكنيد كه هنگام رفتن از دنيا به مثابه كسانى باشيد كه مىخواهند آنها را از بهشت و زراعتها و گنجها و جايگاههاى خوب بيرون ببرند.خدا مىخواهد ما را از غم و غصههاى جهنم و گرفتارىهاى آن نجات دهد و به بهشت ببرد اما ما دنيا را بهشت خود مىدانيم.