اميرالمؤمنين عليه السلام براى يكى از فرمانداران خود نوشت:
«إِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّةِ.
به راستى كه بزرگترين خيانت، خيانت در حق امت اسلام و زشتترين غشّ، فريب پيشوايان است.»[1]
كسانى كه جنس سهميهاى مىآورند و موظف هستند عادلانه توزيع كنند، مواظب باشند در حق مردم خيانت نكنند، به دوستان وفاميلهاى خود زودتر خبر ندهند كه حق مردم ضايع شود. جواب حق مردم را دادن، در صحراى محشر و از عهده حقوق مردم بيرون آمدن دشوار است؛ از اين رو لازم است بازاريان محترم ظاهر و باطن جنس را در معرض ديد مشترى بگذارند و جنس خوب و بد را با هم مخلوط نكنند، و با روحيه قناعتپذيرى و انصاف، بركت وخير و عافيت را از خالق و رازق بخواهند و مردم را شريك خالق ندانند و برخدا توكل كنند نه دست مردم.
از جمله آفتهاى بازار كسب و كار، احتكار و سوء استفاده از كمبود اجناس در جامعه است.
تاجرى كه به تعهدهاى اخلاقى و وجدان انسانى پاىبند نباشد و ثروتاندوزى و عشق به ثروتهاى بادآورده و سودهاى كلان يكشبه، چشم و عقل و وجدان انسانى او را كور كرده باشد، خيلى راحت دست به احتكار اجناس مورد نياز جامعه مىزند و با شايعه در جامعه، كمبود مصنوعى ايجاد مىكند. حرص در مردم ايجاد مىكند تا به خريد روى آورند و او نيز با سوء استفاده از كمبود واقعى يا مصنوعى و نياز خريداران، قيمت را بالا برده، جنس را چند برابرقيمت واقعى، عرضه مىكند. اين افراد، گناه گران فروشى و احتكار را براى خود ثبت مىكنند.