تشكيل داده است. جمعيتشناسان، جامعهشناسان و اخيراً روانشناسان و حتى اقتصاددانان توجه خاصى به اين مبحث نو و مهم در مديريت مبذول داشته و در شناسايى نقش و اهميت آن، نظريهها و تحقيقات زيادى را به وجود آورده و در حل مسائل و مشكلات مديريت به كار گرفتهاند. با بررسىاى كه توسط گروهى از انديشمندان علم مديريت به عمل آمده، فرهنگ سازمانى به عنوان يكى از مؤثرترين عوامل پيشرفت سازمانها شناخته شده است، به طورى كه بسيارى از پژوهشگران معتقدند كه يكى از دلايل موفقيت ژاپن در صنعت و مديريت، توجه آنها به فرهنگ سازمانى است. فرهنگ سازمانى بهعنوان مجموعهاى از باورها و ارزشهاى مشترك بر رفتار و انديشه اعضاى سازمان اثر مىگذارد و مىتواند نقطه شروعى براى حركت و پويايى يا مانعى در راه پيشرفت بهشمار آيد.
اسلام براى اينكه روابط اقتصادى نيز همانند روابط اجتماعى، با صداقت و راستى و از روى عدالت و رضايت انجام پذيرد و مصالح فردى و اجتماعى تأمين گردد و نيز از هر گونه هرج و مرج و اختلاف و درگيرى جلوگيرى شود و مردم در تمام عرصههاى زندگى از جمله معاملات با خيال راحت و خوشى و خرّمى و آرامش زندگى كنند، در زمينه تجارت و معاملات نيز احكام و قوانينى مقرر داشته است تا با اجراى آنها بتوانند زندگى سالم و خداپسندانهاى داشته باشند. كسب و كار و معاملات و ساير مشاغل از نظر اسلام همانند اعمال ديگر پنج قسم دارد:
1 - واجب: همانند كار و كسب و معاملهاى كه براى تأمين مخارج زندگى خود و خانواده انسان و حفظ آبرو باشد.
2 - مستحب: همانند اشتغالاتى كه براى جامعه و خانواده مفيد و سودمند باشد.
3 - مكروه: همانند اشتغال به كفن فروشى و امثال آن به عنوان يك شغل و تجارت در آن كالا.
4 - مباح: مانند معاملاتى كه نه موجب زيان افراد و جامعه است و نه مورد نياز آنان.
5 - حرام: مانند معاملاتى كه مربوط به مواد مخدر و اجناس مضرّ و غير پاكيزه