responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 0  صفحه : 14

نمايندگان سياسى و دينى بخصوص در كنگره ائمه جماعات و جمعه چنانكه شاهديم با تمام وجود در آرزوى رهائى از قيد و زنجير دشمنان بشريت و برافراشتن پرچم اسلام و اللّه هستند، تا شعار نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامى- را جامه عمل بپوشانند.

يكى از مردان دانشمند و مبارزين تونسى بنام ابو القاسم شابى در حماسه‌اى زيبا و سحر انگيز انسانها را به مفهوم شكوهمند:

إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‌.

با مثالهاى زيبا توجه ميدهد ميگويد:

اذا الشّعب يوما اراد الحياة

فلا بدّ أن يستجيب القدر[1]


[1] زمانى كه مردمى و امتى خواستند شرافتمندانه زندگى كنند، دست تقدير و فرمان الهى نيز با آنها هماهنگى خواهد كرد، شب تاريك ستم و زبونى بر آنها روشن و زنجيرهاى اسارت و خوارى از دست و پايشان گسسته ميشود، و كسانى كه شور و شوق حيات و عزت همدوششان نشود، در فضاى زندگى نابود و پراكنده ميشوند، اين الهامات و حقايق را آفرينش بمن گفت و روح گسترده در جهان آنرا برايم بازگو كرد، از صداى وزش باد از دره‌هاى ژرف كهساران و بر فراز قله‌ها و نسيم زير درختان شنيدم، زمانى كه بسوى هدفى متعالى روان شدم، لباس آرزو پوشيدم و ترس و زبونى را رها كردم از دره‌ها و كوهستانهاى سهمگين نترسيدم و از لهيب شعله‌هاى فروزان آتش نهراسيدم و كسانى كه صعود و بالا رفتن از قله شرافت را دوست ندارند براى هميشه در حفره‌هاى ذلت و خوارى زندگى خواهند كرد.

پس از شنيدن و الهام از حركت تند بادها در آفرينش، خون و شور جوانى در دل و نور و روح حيات در سينه‌ام زبانه كشيد و بانگ برداشت، كوشيدم به نداى نسيم حيات بخش جهان و تند بادها گوش فرا دهم، و بانگ رعد و آواى. منظم ريزش بارانها را بشنوم همين كه زمين از باد و باران حيات مجدد يافت، پرسيدم، اى مادر موجودات آيا تو از فرزندت كه انسان است بيزارى؟ پاسخم داد، من در ميان مردم به كسانى كه اهل بزرگوارى و گردنفرازى و عزتند و از رو برو شدن با خطرات در راه جاودانگى لذت ميبرند شادم و تبريك ميگويم، من به كسانى كه روح زمان را درك نمى‌كنند و با آن هم‌آوائى ندارند نفرين ميفرستم زيرا آنها از زندگى و حيات به گذرانى و زندگانى جمادى سنگ گونه و بى‌احساس قناعت ميكنند، اين كائنات است كه زنده است و حيات را دوست دارد و زنده‌هاى مردار گونه و مرده‌دلان بى‌احساس را تحقير و نابود ميكنند مگر نه اينست كه افق‌ها و كرانه‌هاى با عظمت جهان لاشه‌هاى مرده پرندگان را در خود نگه نميدارد و زنبوران عسل هرگز گلهاى پژمرده را نمى‌بويند و نمى‌مكند، اگر دل مهربان مادريم نبود از مردگان حفره‌هاى زمين ميگريختم.

زبونى و خوارى بر كسانى باد كه شوق حيات با عزت آنها را فرا نميگيرد و از نفرين بر گمنامان و معدومين و بدنامان نكبت بار عبرت نميگيرند.

نام کتاب : ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن نویسنده : راغب اصفهانى، حسين بن محمد    جلد : 0  صفحه : 14
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست