نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 340
كشنده او نيست. گاهى فردى كسى را مىكشد كه نمىخواسته بكشد مثلاً براى حفظ جانش و يا خداى ناخواسته تعرضّى به ناموس بوده كه مجبور شده دست به كشتن ببرد اگر اين باشد مشكلى نيست و قتل از روى ناچارى بوده است امّا اگر اين چيزها نباشد و همينطور بدون دليل و با نيت يك نفر را بكشد يا كسى را كتك مىزند كه كتك زننده او نبوده است اين شخص متجاوزترين مردم است.
«وَ مَنْ تَوَلَّى غَيْرَ مَوَالِيهِ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ» هر كه دوستى كند با غير موالى اش يعنى دوستى كند با آن كسى كه خدا امر كرده كه با او دوستى نكند اين شخص كافر شده است. در جريان غدير خم از پيغمبر خدا(ص) سؤال شد كه با چه كسى دوستى كنيم؟ ايشان فرمود: با اميرالمؤمنين(ع) كه اگر با او دوستى نكنيد يعنى ولايت او را قبول نكنيد، كافريد.
ببينند، در مورد روز غدير خم و ولايت اميرالمؤمنين(ع) احاديث به حدّ تواتر نقل شده است يعنى چهل و سه حديث از خاصّه و هشتاد و نه حديث از طريق عامّه، با اين اوصاف حضرت على(ع) را رها كردند. كسى كه نسبت به آقا اين رفتار را داشته باشد و به آنچه كه خدا فرموده است عمل نكند پيغمبر خدا(ص) فرمود: اين فرد كافر شده است.
خداوند مرحوم شيخ بهايى را رحمت كند. ايشان سفرى به مكّه داشتند كه سفر ايشان چهار سال طول كشيد. علّتش هم اين بود كه به مكّه رفتند و مقدارى در آنجا ماندند، بعد از آنجا به مصر رفتند و دو سال در آنجا ماندند. شيخ بهايى(رحمه الله) از شخصيتهايى بود كه خيلى سيار بودند. ايشان در مصر كه بودند يكى از علماى اهل سنّت مصر كه از دوستان و رفقاى دوران طلبگى اش بود به ديدنش آمد. بعد از سلام و احوالپرسى و روبوسى با يكديگر اين عالم مصرى به شيخ بهايى گفت: چه عجب شما به اينجا آمديد؟ بنده مذهبتان را از ياد برده ام شما چه مذهبى داريد؟
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 340