نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 378
اگر خداى ناخواسته آن انتظارى كه مردم از ما دارند در ما نبينند از ما فاصله مىگيرند عمل ما نفياً و اثباتاً حجّت است يعنى عمل ما است كه مردم را متدين مىكند و عمل ما است كه مردم را از اسلام دور مىكند و باعث مىشود دست از ايمان و اسلام بكشند و بگويند: خب، اگر روحانيت اين است، اگر مسلمانى اين است ما آن را نمىخواهيم؛ فلذا كار سنگينى را به دست ما داده اند، مسئوليت بسيار سنگين و دشوارى است، خدا كمكمان كند؛ البتّه عمل به اين دستورات هم راحت نيست. خدا بايد به ما توفيق بدهد كه بتوانيم به اين فرازها عمل كنيم. حضرت(ص) مىفرمايد از روى حقّ و حقيقت جلو برو آنگاه به نتيجه مىرسى. اگر با حقيقت جلو رفتى طرف مقابلت هم حتّى اگر دشمن باشد او را تسليم خودت مىكنى.
در تاريخ نقل مىكنند هولاكو خان مغول يكى از جنايتكارترين و خبيث ترين افراد بود كه دو ميليون نفر از جمعيت عراق را كشت. نيشابور را هم از بين برد كه مىگويند نيشابور آن زمان، شهر بسيار بزرگى بود و يك ميليون نفر از جمعيت آن را نابود كرد. نقل مىكنند اين مرد خونريز و بدبخت به سمت عراق و بغداد حركت كرد كه آنجا را هم بگيرد. به هر شهرى هم كه مىرسيد قتل عام مىكرد. صغير و كبير و بزرگ و كوچك، همه را مىكشت و به هيچكس رحم نمىكرد.
مرحوم علّامه حلّى(رحمه الله) مىگويد: پدر من باعث شد كه نجف و كربلا حفظ شود. آن زمان حوزه علميه در حلّه بود و بعد به نجف منتقل شد. پدرم با سيد بن طاووس(رحمه الله) و بزرگوار ديگرى جلسه اى گذاشتند و گفتند: بياييد كارى كنيم. شايد بتوانيم نجف و حلّه را نجات دهيم. تصميم گرفتند نامه اى به هلاكو خان بنويسند. متن نامه از اين قرار بود: ما آقايانى كه در اينجا هستيم همه تسليم شما هستيم. هر امرى كه شما داشته باشيد ما اجرا مىكنيم و هيچگونه گستاخى با شما نداريم. اگر مىشود ما را امان دهيد.
نامه را اين سه بزرگوار نوشتند و به دست مردى كه غير عرب بود، دادند كه به دست هلاكو خان برساند. وقتى اين غير عرب نامه را به دست هلاكوخان داد،
نام کتاب : BOK36845 نویسنده : 0 جلد : 1 صفحه : 378