شِعار مىشود آن لباسى كه به تن انسان بچسبد و لباس زير تلقى شود. شايد هم وجه تناسب اين باشد كه شِعار، لباسى است كه به موى بدن انسان متّصل شده باشد لذا آن را با لحاظ مناسبت و موضوع، شِعار مىگويند.
«وَ الصَّبْرُ دِثَارُهُ» دثار را لباس رويين مىگويند. حالا اگر بخواهيم معناى باطنى عبارت را رسيدگى كنيم مىفرمايد: لباس زيرين شخص مؤمن، فقر و لباس رويينش صبر است.
شخصى نزد امام حسن مجتبى(ع) آمد و گفت: تو فرزند پيغمبرى؟ آقا فرمود: بله. گفت: اين روايت جدّت راست است كه دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است؟ حضرت(ع) فرمود: بله، اين روايت جدّم است. گفت: يكى از مؤمنين، شما و يكى از كافرين، بنده. با اين لباس زيبايى كه به تن دارى اين دنيا برايت زندان است و براى من كه اين وضع لباسم است و اينطور پاره و كهنه شده، بهشت است؟ اين حرف جدّتان درست است؟
حضرت(ع) فرمود: بله، اوّلاً اگر بدانى كه خدا براى كفّار چه چيزى ذخيره كرده و چه جايى برايشان قرار داده است آن گاه يقين مىكنى كه الان در بهشت هستى، اگر هم مؤمن بداند كه خدا در آخرت چه برايش ذخيره كرده، در مقابل آن نعيمهايى كه خدا بنا است به او بدهد بودنش در اينجا مثل زندان است. ثانياً من براى مردم و ظاهر، اين را پوشيدم كه طور ديگرى تلقى نكنند. اگر من بخواهم لباس كهنه بپوشم مردم مىگويند: اين آقا چقدر مرد بخيل و دست تنگى است. بعد فرمود: بيا جلو و لباس زيرين مرا نگاه كن. اين لباس، لباسى است كه نرمش ندارد و بدن مرا زجر مىدهد كه به ياد خدا باشم امّا لباس رويينم اين است ولى تو بر