عكس اين كار را كردى، لباس خوب و نرم را در زير لباست پوشيدى و لباس ضخيم و زبر را رو پوشيدى كه مردم را فريب دهى كه من چنين و چنان هستم.
شايد منظور اين باشد كه مؤمن هميشه فقرش را در درون خودش نگه مىدارد يعنى با اينكه فقير و تنگدست است ولى صبرش زياد است. اينكه مىفرمايد فقر شِعارش است براى اين است كه در درون خودش هر چه سختى باشد مىپذيرد امّا لباس بيرونش براى ديگران صبر است فلذا صبر را لباس رويين و فقر را لباس زيرين و درونى خودش قرار داده است.
«قَلِيلَ الْمَئُونَةِ، كَثِيرَ الْمَعُونَةِ» مؤمن، شخص كم هزينه در خرج كردن است. كمترين مئونه را براى خودش انتخاب مىكند امّا به ديگران كه مىرسد نمىگذارد صدمه اى به آنها بخورد. بيشترين خدمتش را به ديگران مىكند. افراد شايسته و جا افتاده هميشه در فكر اين هستند كه اگر خداى تبارك و تعالى به آنها امكاناتى داد و تمكّن و قدرت مالى خوبى پيدا كردند تا آنجا كه بتوانند خدمتشان را به جامعه و مردم برسانند. اينطور نيست كه بگويد هر چه دارم براى خودم است. خوش به سعادت هر كسى كه اين صفات را داشته باشد. اين روحيه در وجود مباركتان باشد كه به مردم خدمت كنيد. علاقه داشته باشيد كه دست مردم را بگيريد. اين نعمت، بسيار نعمت بزرگى است.
مرحوم آقاى تجدد(رحمه الله) نقل مىكند: مرحوم آيت الله آخوند خراسانى(رحمه الله) صاحب كفايه، در زمان مشروطه در مقابل مرحوم آيت الله سيد محمّد كاظم يزدى(رحمه الله) قرار گرفته بود. مدّتى در نجف بين اين دو بزرگوار دودستگى شديدى اتّفاق افتاده بود. مرحوم آخوند چون مشروطه خواه بود عدّه اى به ايشان جسارت مىكردند