دنيايى صرف مىكنند ولى برخى ديگر در عين اينكه سعادت در دنيا را قبول دارند و به دنبال آن هم هستند ولى بالاتر از آن، به دنبال سعادتى هستند كه ماندنى باشد و محدود نباشد. سعادتى كه همراه با رنج و زحمت اين دنيا و ناراحتىهاى موجود در اين دنيا نباشد.
نگاهى به عالمى غير از اين دنيا از مختصّات دين است. دين است كه براى انسان دوگونه زندگى تعريف مىكند. دين است كه به انسان چيزهايى را مىشناساند كه در محدوده تجربيات اين دنياى محدود نيست بلكه عقل انسان را به فراتر از محسوسات مىبرد و به او مىفهماند كه تمام هستى، اين دنياى پر از رنج نيست بلكه عالم ديگرى وجود دارد كه اين دنيا مقدّمه رسيدن به آن است و نوع زندگى انسان در اين دنيا، چگونه زيستن وى را در آن عالم مشخص مىكند.
خدا، بوجود آورنده نظام هستى و راهنماى انسان ها براى رسيدن به سعادت بشرى است. سعادتى كه با توجه به حقيقت آفرينش انسان شكل گرفته است و در آن، دو ساحت براى كمال انسان قرار داده است. اگر كسى در اين دنيا آنچنانكه درست است زندگى كند راحتى و آسايش خود را در آن عالم تضمين كرده است.
اگر انسان به خدا اعتماد داشته باشد و بداند كه او آفريننده انسان است و فقط اوست كه مىتواند بهترين و كوتاه ترين و كامل ترين راه سعادت دنيوى و اخروى را در اختيارش قرار دهد و همه هستى از آن اوست و اوست كه به انسان شخصيت و مقام و عزّت مىدهد، ديگر هيچ اضطرابى نخواهد داشت و با تمام وجود به دستورات او عمل مىكند تا به بالاترين سعادت ها برسد.
خداوند متعال براى راهنمايى بشر به سوى سعادت، نقشه راهى را توسّط پيامبران خود براى بشر فرستاده است كه انسان را از رذائل و اخلاق زشت و صفات حيوانيت پاك و منزّه سازد و فضائل و مكارم اخلاق را پرورش دهد. پيامبران