responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : تشكرى آرانى، شهاب    جلد : 1  صفحه : 387


چون به رشدش رسيد و شد برنا ***** پس بداديم حكم و علم او را

آنچنان مزد مى‌دهيم به كار ***** بهر آن كس كه شد نكوكردار (14)

گشت در شهر وارد و آنگاه ***** مردم شهر بود ناآگاه‌

گرم رزم و نزاع بود دو تن ***** اين يك از پيروان و آن دشمن‌

پيروش خواست چون كمك از او ***** تا بسازند دفع شر عدو

پس يكى مشت زد به او موسى ***** او از اين ضربه رفت سوى فنا

گفت اين بود كار اهريمن ***** اوست اغواگر و بود دشمن (15)

گفت كردم به خود ستم ربا ***** پس ببخشا از اين جفا تو مرا

پس ببخشيدش آن عزيز و كريم ***** به يقين حق بود غفور و رحيم (16)

گفت از اين لطف و رحمت اى يزدان ***** نشوم ياور ستمكاران (17)

صبح فردا به شهر بس نگران ***** ديد آن را كه بود پشتيبان‌

باز امداد خواست نعره زنان ***** گفت موسى تو گمرهى به عيان (18)

پس به هنگام حمله گفت به او ***** آنكه با هر دو بود خصم و عدو

از چه خواهى مرا كشى موسى؟ ***** اى كه ديروز قتل بود تو را

از چه خواهى شوى ستم كردار؟ ***** مى‌نخواهى شوى تو نيكوكار (19)

از فراسوى شهر شد به شتاب ***** مردى و اين چنين نمود خطاب‌

مهتران كرده‌اند بس كنكاش ***** بهر قتل تو مى‌كنند تلاش‌

پس برون شو ز شهر اى موسى ***** اين منم يار خير خواه تو را (20)

پس برون شد ز شهر و بس نگران ***** گفت يا ربّ مرا رها گردان‌

زين گروهى كه هست اهل جفا ***** تو خدايا نجات بخش مرا (21)


نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : تشكرى آرانى، شهاب    جلد : 1  صفحه : 387
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست