responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : تشكرى آرانى، شهاب    جلد : 1  صفحه : 388


چونكه رو كرد جانب مدين ***** گفت اميدم بود كه خالق من‌

رهنمايم شود به راه صواب (22)


تا به مدين رسيد بر سر آب ***** مردمى جمع ديد در آنجا

آب مى‌داد هر كسى رمه را ***** پس دو زن ديد در تلاش و شتاب‌

رمه را منع مى‌كنند ز آب ***** گفت اين كار چيست بهر شما؟

پس بگفتند مانده‌ايم اينجا ***** تا شتابان روند بى‌تأخير

پدر ما دو تاست مردى پير (23)


رمه را آب داد و سايه نشست ***** پس برآورد سوى خالق دست‌

كه عنايات تو مراست نياز ***** خير بفرست [اى تو بنده‌نواز] (24)

پس يكى ز آن دو زن ز راه حيا ***** گفت بابم بخوانده است تو را

تا دهد اجرت تو را بر كار ***** رفت و جريان خود نمود اظهار

گفت هستى رها مترس اينجا ***** از گروهى كه هست اهل جفا (25)

دخترى روى كرد كاى بابا ***** بهر خدمت اجير كن او را

بهترين كس كه مى‌كنى تو گزين ***** اين اجيرست و هم قوى و امين (26)

گفت خواهم مرا شوى داماد ***** مهر آن هشت سال خدمت باد

اگر آن خدمتت شود ده سال ***** لطف مخصوص توست در آن حال‌

ما نخواهيم بر تو سختى كار ***** زود يابى مرا نكوكردار (27)

گفت بين من و تو ماند آن ***** هر كدام از دو مدت است عيان‌

نيست بر من به هيچ راه جفا ***** حق و كيل است گفته‌ى ما را (28)


نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : تشكرى آرانى، شهاب    جلد : 1  صفحه : 388
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست