نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 228
گفت: «اى قوم من! بگوييد اگر من دليل آشكارى از جانب پروردگارم داشته باشم كه او رحمت خود را به من ارزانى داشته است و اگر به فرمانش گردن نگذارم چه كسى قادر است مرا در برابر خدا يارى كند؟ بنا بر اين شما جز زيان بر من نخواهيد افزود.» (63) «اى قوم من! اين ماده شتر خداوند است و معجزهاى براى شما، بگذاريد در زمين خدا بچرد و هيچ آزارى به آن نرسانيد كه به زودى عذابى شما را فرا گيرد.» (64) اما آنها ماده شتر را پى كردند. گفت: «سه روز در منازل خود بهرهمند شويد، اين وعده بىخلاف است.» (65) چون فرمان ما فرا رسيد، صالح و مؤمنانى را كه با او بودند به رحمت خود از رسوايى آن روز نجات داديم، زيرا پروردگار تو نيرومند ارجمند است. (66) ستمكاران را بانگى مرگبار فرا گرفت و در خانههاى خود به رو درافتادند. (67) چنان كه گويى هرگز در آن ديار نبودهاند، بدانيد كه ثموديان پروردگارشان را انكار كردند، بر ثموديان لعنت باد. (68) فرستادگان ما براى ابراهيم بشارت آوردند و سلامش گفتند و سلامشان گفت و بىدرنگ گوساله بريان پيش آورد. (69) همين كه ديد دست به آن نمىزنند ناپسندشان شمرد و در دل احساس ترس كرد. گفتند: «نترس ما بر قوم لوط فرستاده شدهايم.» (70) همسرش كه ايستاده بود خنديد. ما او را به اسحاق و پس از او به يعقوب وعده داديم. (71)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 228