responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم    جلد : 1  صفحه : 235


گفت: «اى پسركم خوابت را به برادرانت بازگو نكن كه با تو بد سگالى مى‌كنند. زيرا شيطان دشمن آشكار انسان است.» (5)
و پروردگارت اينگونه تو را بر مى‌گزيند و تعبير خواب مى‌آموزد و نعمت خود را بر تو و خاندان يعقوب تمام مى‌كند، همانطور كه پيش از اين بر اجدادت ابراهيم و اسحاق تمام كرد- پروردگار تو داناى فرزانه است. (6)
بى‌ترديد در داستان يوسف و برادرانش براى پرسندگان عبرتهاست. (7)
هنگامى كه گفتند: «يوسف و برادرش نزد پدرمان از ما محبوبترند در صورتى كه ما نيرومندتريم، ترديدى نيست كه پدرمان در اشتباهى آشكار است. (8)
يوسف را بكشيد يا او را به سرزمين دورى بيفكنيد تا توجه پدر فقط به سوى شما باشد و بعد از آن مردمى صالح شويد.» (9)
يكى از آنها گفت: «يوسف را نكشيد و اگر قصدى داريد او را به قعر چاهى بيندازيد تا كاروانى او را برگيرد.» (10)
گفتند: «اى پدر! چرا درباره يوسف به ما اطمينان نمى‌كنى در صورتى كه ما خيرش را مى‌خواهيم؟ (11)
فردا او را با ما بفرست تا گردش و بازى كند، ما مراقب او هستيم.» (12)
گفت: «اگر او را ببريد غمگين مى‌شوم و مى‌ترسم شما غفلت كنيد و گرگ او را بخورد.» (13)
گفتند: «با اين كه ما گروه نيرومندى هستيم اگر گرگ او را بخورد به راستى كه ما زيانكار خواهيم بود.» (14)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم    جلد : 1  صفحه : 235
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست