نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 295
اين چنين مردم را بر آنها واقف كرديم تا بدانند وعده خدا راست است و در قيامت شكى نيست، آرى درباره آنها با يكديگر مناقشه كردند و گفتند: «بنايى بر روى آنها بسازيد،»- پروردگارشان به آنها آگاهتر است. ولى آنها كه سررشته كارشان را در دست داشتند، گفتند: «عبادتگاهى بر درگاه آنها مىسازيم.» (21) عدهاى مىگويند: «سه نفر بودند كه چهارمين آنها سگشان بود.» گروهى مىگويند: «پنج نفر بودند كه ششمين آنها سگشان بود.» همه اينها نديده و نسنجيده است و گروهى مىگويند: «هفت نفر بودند و هشتمين آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من به عده آنها واقفتر است و جز معدودى عده آنها را نمىدانند، بنا بر اين چندان درباره آنها مجادله نكن و از هيچ كس درباره آنها مپرس.» (22) هرگز نگو فردا چنين مىكنم، (23) مگر اين كه خدا بخواهد و چون از ياد بردى، پروردگارت را به ياد آور و بگو اميدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از اين هدايت كند. (24) آنها سيصد سال در آن غار ماندند و نه سال نيز بر آن افزودند. (25) بگو: «خداوند به مدت توقف آنها واقفتر است، غيب آسمانها و زمين از آن اوست، چه بينا و چه شنواست.» آنها جز او ياورى ندارند و هيچ كس در حكم او شريك نيست. (26) آنچه از كتاب پروردگارت بر تو وحى شده است بخوان، هيچ چيز كلمات او را دگرگون نمىكند و هرگز پناهى جز او نخواهى يافت. (27)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 295