نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 306
بخور و بنوش و ديدگان روشن دار و اگر آدميزادهاى را ديدى بگو: من براى خداى رحمان روزه (سكوت) نذر كردهام و امروز با هيچ بشرى سخن نمىگويم.» (26) كودك را برداشت و نزد كسان خود آورد. گفتند: «اى مريم! به راستى چيزى شگفتانگيز آوردهاى. (27) اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت بد كاره.» (28) مريم به كودك اشاره كرد. گفتند: «چگونه با كودك گهوارهاى سخن بگوييم؟» (29) كودك گفت: «من بنده خدايم كه به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است، (30) و هر كجا باشم مرا وجودى فرخنده ساخته و تا زندهام به نماز و زكات سفارشم كرده است، (31) و نسبت به مادرم به نيكوكارى واداشته و سركش و بدبخت قرار نداده است. (32) سلام بر من؛ روزى كه متولد شدم و روزى كه بميرم و روزى كه زنده برانگيخته شوم.» (33) اين است عيسى پسر مريم؛ گفتار راستى كه درباره آن ترديد مىكنند. (34) شايسته خدا نيست كه فرزندى اتخاذ كند، او منزه است. به هر كارى فرمان دهد مىگويد «باش» و بىدرنگ «مىشود» (35) و خداى يكتا پروردگار من و شماست، او را بپرستيد كه راه راست اين است. (36) طايفهها با هم اختلاف كردند، واى بر كافران از مشاهده روز بزرگ. (37) روزى كه نزد ما بيايند چقدر شنوا و بينايند ولى ستمكاران امروز آشكارا گمراهند. (38)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 306