نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 368
تا اگر ساحران پيروز شدند ما از آنها پيروى كنيم؟ (40) و چون ساحران آمدند به فرعون گفتند: «اگر ما پيروز شديم پاداشى خواهيم داشت؟» (41) گفت: «آرى، در آن صورت از مقربان خواهيد شد.» (42) موسى به آنها گفت: «هر چه را مىخواهيد بيندازيد.» (43) آنها ريسمانها و عصاهاى خود را انداختند و گفتند: «به عزت فرعون ما پيروزيم.» (44) آن گاه موسى عصايش را انداخت، ناگهان آنچه را به دروغ برساخته بودند بلعيد. (45) ساحران به سجده افتادند (46) و گفتند: «ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم، (47) همان پروردگار موسى و هارون.» (48) (فرعون) گفت: «پيش از آن كه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟ مسلما او بزرگتر شماست كه سحر را به شما ياد داده است، اما به زودى خواهيد ديد، دست و پايتان را به عكس يكديگر قطع مىكنم و همه شما را به دار مىآويزم.» (49) گفتند: «باكى نيست، ما نزد پروردگارمان بازمىگرديم. (50) اميدوارم پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد كه ما از نخستين ايمان آوردگان هستيم.» (51) ما به موسى وحى كرديم: «بندگانم را شبانه خارج كن كه تعقيبشان مىكنند.» (52) فرعون مأمورانش را براى جمع آورى نيرو به شهرها فرستاد: (53) - كه اينان گروهى اندكند (54) و ما را به خشم آوردهاند (55) و ما همگى آماده پيكاريم (56) و آنها را از باغها و چشمهها (57) و نيز از گنجها و مكانهاى مجلل بيرون كرديم. (58) بدين سان بنى اسرائيل را وارث آنها كرديم، (59) صبحگاهان به تعقيبشان پرداختند. (60)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 368