responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم    جلد : 1  صفحه : 379


چون به حضور سليمان آمدند، سليمان گفت: «آيا با مال و مكنت ياورم خواهيد بود، در حالى كه آنچه خداوند به من بخشيده است بهتر است از آنچه به شما داده است. گويا شما از هديه خود خشنوديد. (36)
- به سويشان برگرد. به طور حتم با سپاهى به سوى آنها خواهيم آمد كه قدرت مقابله با آن را نداشته باشند و آنها را با ذلت و خوارى از آنجا بيرون مى‌كنيم.» (37)
گفت: «اى بزرگان چه كسى مى‌تواند پيش از آمدن آنها تخت او را نزد من بياورد؟» (38)
ديوى از ميان جنها گفت: «قبل از آن كه از جا برخيزى آن را به پيشگاهت مى‌آورم كه هم قوى و هم امين هستم.» (39)
آن كس كه بهره‌اى از دانش كتاب داشت گفت: «من پيش از آن كه چشم بر هم زنى آن را نزد تو خواهم آورد.» هنگامى كه آن را نزد خود مستقر ديد گفت: «اين از فضل پروردگار من است تا مرا بيازمايد كه آيا شكرش را به جا مى‌آورم يا كفران مى‌كنم، نفع شكر براى شاكر است و هر كس ناسپاسى ورزد (بداند) پروردگارم بى‌نياز و بخشنده است.» (40)
گفت: «چنان كنيد كه تخت خودش را نشناسد تا ببينم آيا متوجه مى‌شود يا نه.» (41)
هنگامى كه آمد از او سؤال شد: «آيا تخت تو همين طور است؟» پاسخ داد: «بايد همين باشد. ما پيش از اين هم مى‌دانستيم و تسليم بوده‌ايم.» (42)
و او را از آنچه غير از خدا مى‌پرستيد بازداشت، زيرا در زمره كافران بود. (43)
به او گفته شد: «اينك به صحن قصر درآ.» چون آن را ديد به گمان اين كه بركه است، پاهايش را برهنه كرد. (سليمان) گفت: «اين صحنى صاف از آبگينه است.» گفت: «پروردگارا! من به خود ستم كردم و اينك با سليمان در برابر پروردگار عالميان تسليم شدم.» (44)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم    جلد : 1  صفحه : 379
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست