نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 378
زنى را ديدم كه فرمانرواى آنهاست. اختيار همه چيز با او بود و تخت عظيمى داشت، (23) او و قومش را ديدم كه به جاى خدا آفتاب را مىپرستند و شيطان اعمال آنها را در نظرشان آراسته و از راه راست منحرفشان كرده است و در راه هدايت نيستند. (24) چرا خدايى را سجده نمىكنند كه مكنونات آسمانها و زمين را بيرون مىآورد و آشكار و نهانتان را مىداند؟ (25) خداوندى كه جز او معبودى نيست و پروردگار عرش عظيم است.» (26) گفت: «بررسى خواهيم كرد كه راست مىگويى يا دروغ؟ (27) اين نامه مرا ببر و بر آنها بيفكن و خودت دور شو و مراقب باش كه چه مىگويند.» (28) گفت: «اى بزرگان! نامه پر ارزشى نزد من انداخته شده است. (29) نامهاى از سليمان است و در آن چنين نوشته شده است: به نام خداوند بخشنده مهربان. (30) در صدد استيلاى بر من نباشيد و تسليم نزد من بياييد.» (31) گفت: «اى بزرگان! در اين كار نظرتان را اعلام كنيد، كه هيچ كار مهمى را بدون حضور شما تصميم نگرفتهام.» (32) گفتند: «ما نيروى كافى و جنگجويان با قدرتى داريم ولى اختيار با توست، تا چه دستور دهى.» (33) گفت: «پادشاهان چون به ديارى درآيند آن را ويران سازند و عزيزانش را ذليل كنند، و رفتارشان چنين است. (34) من هديهاى براى آنها مىفرستم و منتظر مىمانم تا ببينم فرستادگان چه خبر مىآورند.» (35)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 378