نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 429
در ديار سبا دو باغ در يمين و يسار مردم را عبرت بود.- از روزى پروردگارتان بخوريد و شكر او را به جا آوريد، شهرى نيكو و پروردگارى آمرزنده. (15) آنها روى گرداندند و ما نيز سيل ويرانگر را بر آنها فرستاديم و دو باغشان را به تلخستان شور گز و اندكى سدر مبدل ساختيم. (16) اين ناسپاسان را چنين جزا داديم، آيا جز ناسپاسان را مجازات مىكنيم؟ (17) ميان آنها و قريههايى كه بركت داده بوديم قريههايى آباد و به هم پيوسته پديد آورديم:- شب و روز با امنيت كامل سفر كنيد. (18) گفتند: «پروردگارا! بين منزلگاههاى ما فاصله بينداز.» آنها به خود ستم كردند و ما آنها را افسانه روزگار قرار داديم و سخت پراكندهشان كرديم. در اين داستان عبرتهاست براى شكيبايان شكرگزار. (19) شيطان در باره آنها درست فكر كرده بود و او را، جز گروه اندكى از مؤمنان، پيروى كردند (20) و او بر آنها سلطه نداشت جز آن كه مىخواستيم معلوم بداريم چه كسانى به آخرت ايمان دارند و چه كسانى در شك هستند و پروردگار تو نگهبان همه چيز است. (21) بگو: «آنهايى را كه به جز خدا پنداشتهايد بخوانيد، مالك ذرهاى در آسمانها و زمين نيستند و در آن دو شركتى نداشتهاند و او را در آفرينش يارى نكردهاند.» (22)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 429