نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 54
در آنجا زكريا پروردگارش را خواند و گفت: «پروردگارا! از جانب خويش مرا فرزندى صالح عطا فرما كه تو شنواى دعايى.» (38) هنگامى كه او در محراب به نماز ايستاده بود، فرشتگان ندايش دادند: خداوند به يحيى نويدت مىدهد كه پذيرنده كلمه خدا و بزرگوارى خويشتن دار و پيامبرى از صالحان است. (39) گفت: «پروردگارا! مرا كه به پيرى رسيدهام و همسرم ناز است چگونه تواند پسرى باشد؟» فرمود: «اين گونه خداوند آنچه را بخواهد انجام مىدهد.» (40) گفت: «پروردگارا! برايم نشانهاى قرار بده.» فرمود: «نشان تو اين باشد كه سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگويى و پروردگارت را فراوان ياد كن و به شامگاه و پگاه او را تسبيح گوى.» (41) فرشتگان گفتند: اى مريم خداوند تو را برگزيد و منزه كرد و بر زنان جهان برترى داد. (42) اى مريم! «پروردگارت را فرمانبر و به او سجده كن و با نمازگزاران نماز بخوان.» (43) اين از اخبار غيبى است كه به تو وحى مىكنيم. آن دم كه قرعه زدند تا كدامشان مريم را سرپرست باشد و آن گاه كه با هم به كشمكش برخاستند با آنها نبودى. (44) فرشتگان گفتند: «اى مريم! خدا به كلمه خود بشارتت مىدهد. نام او مسيح، عيسى پسر مريم است و در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان باشد. (45)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : پورجوادى، كاظم جلد : 1 صفحه : 54