responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 229


گفت: اى قوم من! مرا خبر دهيد اگر من بر دليلى روشن از سوى پروردگارم متكى باشم و از سوى خود رحمتى به من عطا كرده باشد، چنانچه [در ابلاغ پيامش‌] از او نافرمانى كنم، چه كسى مرا [از عذابش‌] نجات مى‌دهد؟ پس شما [در صورتى كه خواسته‌هاى بى‌جايتان را بپذيرم‌] چيزى جز خسارت بر من نمى‌افزاييد. (63)
و اى قوم من! اين ناقه خداست كه براى شما [در اثبات صدق نبوّت من‌] نشانه‌اى [عظيم‌] است، پس بگذاريدش در زمين خدا بچرد، و هيچ آسيب و گزندى به او نرسانيد كه عذابى زود هنگام شما را خواهد گرفت. (64)
پس آن را [از روى طغيان و سركشى‌] پى كردند. پس صالح گفت: سه روز [فرصت داريد كه‌] در خانه‌هايتان از زندگى برخوردار باشيد. اين وعده‌اى بى‌دروغ است. (65)
پس هنگامى كه فرمان ما [بر عذاب آنان‌] فرا رسيد، صالح و آنان را كه همراه او ايمان آورده بودند با رحمتى از سوى خود نجات داديم، و از خوارى و رسوايى آن روز [رهايى بخشيديم‌]. مسلماً فقط پروردگارت نيرومند و تواناى شكست‌ناپذير است. (66)
و كسانى را كه ستم كردند، فرياد مرگبار فروگرفت، پس در خانه هايشان به رو درافتاده جسمى بى‌جان شدند. (67)
گويى در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشيد! قطعاً قوم ثمود به پروردگارشان كافر شدند. هان! دورى [از رحمت خدا] بر قوم ثمود باد. (68)
و به راستى فرستادگان ما ابراهيم را مژده آورده سلام گفتند، او هم گفت: سلام [بر شما]. و درنگ نكرد تا گوساله‌اى بريان [براى آنان‌] آورد. (69)
و چون ديد دست‌هايشان به سوى غذا دراز نمى‌شود، آنان را ناشناس يافت و از آنان احساس ترس و دلهره كرد، گفتند: مترس كه ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‌ايم. (70)
پس همسرش در حالى كه ايستاده بود [از شنيدن گفتگوى فرشتگان با ابراهيم‌] خنديد. پس او را به اسحاق و پس از اسحاق به يعقوب مژده داديم. (71)

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : انصاريان، حسين    جلد : 1  صفحه : 229
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست