نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 313
و من تو را [به پيامبرى] برگزيدم، پس به آنچه وحى مىشود، گوش فرا دار. (13) همانا! من خدايم كه جز من معبودى نيست، پس مرا بپرست و نماز را براى ياد من برپا دار. (14) بىترديد قيامت كه مىخواهم زمان وقوعش را پنهان بدارم، آمدنى است، تا هر كس را برابر تلاش و كوششى كه مىكند، پاداش دهند. (15) پس مبادا آنكه از هواى نفسش پيروى كرده و [به اين سبب] به قيامت ايمان ندارد، تو را [از توجه به آن] باز دارد كه هلاك مىشوى. (16) و اى موسى! اين [قطعه چوب] در دست راستت چيست؟ (17) گفت: اين عصاى من است، بر آن تكيه مىزنم، و با آن برگ درختان را براى گوسفندانم فرو مىريزم و مرا در آن نيازهاى ديگرى هم هست. (18) خدا فرمود: اى موسى! آن را بيفكن. (19) پس آن را افكند، ناگهان مارى عظيم شد كه به سرعت مىشتافت. (20) خدا فرمود: آن را بگير و مترس كه بىدرنگ آن را به كيفيت اولش باز مىگردانيم. (21) و دستت را در گريبانت كن تا بدون هيچ عيبى [چون برص و پيسى] سفيد و درخشان بيرون آيد، [آن] معجزهاى ديگر است. (22) تا برخى از بزرگترين معجزات خود را به تو نشان دهيم. (23) به سوى فرعون برو؛ زيرا او [در برابر خدا] سركشى كرده است. (24) گفت: پروردگارا! سينهام را [براى تحمل اين وظيفه سنگين] گشاده گردان، (25) و كارم را برايم آسان ساز، (26) و گِرِهى را [كه مانع روان سخن گفتن من است] از زبانم بگشاى، (27) [تا] سخنم را بفهمند، (28) و از خانوادهام دستيارى برايم قرار ده، (29) هارون، برادرم را (30) پشتم را به او محكم كن، (31) واو را در كارم شريك گردان، (32) تا تو را [در ميان مشركان از داشتن شريك] بسيار و فراوان تنزيه كنيم، (33) وبسيار به يادت باشيم، (34) بىترديد تو به ما بينايى. (35) خدا فرمود: اى موسى! به يقين خواستهات به تو عطا شد. (36) و بىترديد يك بار ديگر هم به تو احسان كرديم. (37)
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : انصاريان، حسين جلد : 1 صفحه : 313