2/ 100- 92 92. و بدرستى كه آمد شما را موسى به روشنان باز پس فرا گرفتيد گوساله را از پس او و شما ستمكاران. 93. و چون گرفتيم پيمان شما را [17] و برداشتيم زبر شما كوه را گيريد آنچه داديم شما را به نيرو و شنويد. گفتند: شنوديم و نافرمانى كرديم و در خورانيده شدند در دلهاى خويش گوساله را به ناگرويدن خويش بگوى: بد آنچه مىفرمايد شما را به آن گروشش شما اگر هستيد گروندگان. 94. بگوى: اگر باشد مر شما را سراى بازپسين نزد خداى ويژه از فرود مردمان پس آرزو بريد مرگ را اگر هستيد راستگويان. 95. و هرگز آرزو نبرند آن را هميشه به آنچه پيش فرستاد دستهاى ايشان و خداى داناست به ستمكاران. 96. و هرآينه يابى ايشان را آرزوترين مردمان بر زندگانى و از آنانى كه انباز آوردند دوست دارد يكى ايشان اگر زندگانى داده شود هزار سال و نيست آن هرگز دور كننده او از شكنجه كه زندگانى داده شود و خداى بينا به آنچه مىكنند. 97. بگوى هر كه باشد دشمن مر جبرئيل را پس بدرستى كه او فرود آورد آن را بر دل تو به فرمان خداى باور دارنده مر آنچه پيش او و رهنمايى و مژده مر گروندگان را. 98. هر كه باشد دشمن مر خداى را و فرشتگان او را و فرستادگان او را و جبرئيل را و ميكائيل را پس بدرستى كه خداى دشمنى مر ناگروندگان را. 99. و بدرستى كه فرو آورديم [18] به تو نشانهاى روشنان و نگرود به آن مگر بيرون آيندگان. 100. ا و هرگاه كه پيمان بستند پيمانى را انداخت آن را گروهى ازيشان نه كه بيشتر ايشان نمىگروند.