7/ 43- 37 37. پس كيست ستمكارتر از آنى كه فرا بافت و ساخت بر خداى دروغى را يا به دروغ داشت به نشانهاى حجّتها او؟ اينان رسد ايشان را بهره ايشان از نامه عذاب سرنوشت از عمر و روزى تا چون كه آمد ايشان را فرستادگان ما كه سپرى كنند ايشان را جان ستانند ازيشان، گفتند گويند فرشتگان: كجاست آنچه بوديد كه همىخوانديد آنان را از فرود خداى گفتند گويند كافران: گم شدند از ما و گواهى دهند بر تنهاى خويش كه ايشان بودند ناگروندگان. 38. گفت گويد خداى ايشان را روز قيامت: درآييد در ميان گروهانى كه گذشتند از پيش شما از پريان و آدميان در آتش دوزخ هر بارى كه درآيد در دوزخ گروهى، نفرين كند يار خويش را تا چون كه فراهم رسند در آن همه، گويد پسينان ايشان يعنى اتباع ايشان كه باز پستر ايشان در دوزخ كنند مر پيشينيان ايشان را يعنى سران خويش را كه پيشتر در دوزخ شوند: اى پروردگار ما! اينان گمراه كردند گردانند ما را پس بده ايشان را عقوبتى افزونى دو چندان از آتش گفت خداى: مر هر يكى را [189] افزونى دو چندان و لكن دريابند كه نمىدانيد. 39. و گويد پسران پيشينيان ايشان مر پسينيان اتباع خويش را: پس نبود مر شما را بر ما از هيچ افزونئ، پس بچشيد عقوبت را به سبب آنچه بوديد كه مىورزيديد مىكرديد. 40. بدرستى كه آنانى كه به دروغ داشتند نشانهاى ما را و گردن كشى و بزرگ منشى كردند از آن، گشاده كرده نشود براى ايشان درهاى آسمان و در نيايند بهشت تا كه درآيد شتر در سوراخ سوفار سوزن، و همچنانت پاداشت دهيم گناهكاران كافران را. 41. مر ايشان راست از دوزخ بسترى و از زبر ايشان است پوششها، و همچنانت پاداشت دهيم ستمكاران را. 42. و آنانى كه گرويدند و كردند شايستهها از كارها در نخواهيم از هيچ تنى مگر توانايى او را. اينان خداوندان ساكنان بهشت اند ايشان در آن جاويد ماندگانند. 43. و بيرون كشيديم كشيده باشيم آنچه بود در سينههاى ايشان از كينه يكديگر، همى رود از زير كوشكهاى ايشان آبهاى جويهاى فراخ و گويند: سپاس و ستايش مر خداى راست آنى كه راه نمود ما را مر اين بهشت و نبوديم تا كه راه يابيم، اگر نه آن بودى كه راه نمودى ما را خداى. هراينه كه آمد فرستادگان پروردگار ما به سزا و راست و درست و خوانده شدند و آواز دهند كه [190] آنتان بهشت است ميراث داده شديد آن را به سبب آنچه بوديد كه همىكرديد.