16/ 128- 116 116. و مگوييد مر آنچه را كه نشان مىدهد زبانهاى شما به دروغ، اين گشاده است و اين بازداشته است تا فرا سازيد بر خداى دروغ را بدرستى كه آنانى كه مىسازند بر خداى دروغ را نرهند. 117. برخوردارئ اندك و مر ايشان راست عذابى دردناك. 118. و بر آنانى كه جهود شدند بازداشتيم آنچه گفتيم بر تو از پيش و ستم نكرديم ايشان را و ليكن بودند تنهاى خويش را ستم همىكردند. [351] 119. باز پس بدرستى كه پروردگارت مر آنانى را كه كردند بدى را به نادانى، پس بازگشتند از پس آنت و بسامان شدند، بدرستى كه پروردگارت از پس آن هراينه آمرزگار است بخشايشگر. 120. بدرستى كه ابراهيم بود گروهى فرمان بردار مر خداى را راست آهنگى و نبود از انبازآرندگان. 121. سپاسدارى مر نيكوداشتهاى او، برگزيد او را و راه نمود او را به راهى راست. 122. و داديم او را در اين جهان نيكويى و بدرستى كه او در آن جهان هراينه از [1] شايستگان. 123. باز پس پيغام كرديم به تو كه پىروى كن كيش ابراهيم را راست آهنگ و نبود از انبازآرندگان. 124. هراينه كرده شد شنبه بر آنانى كه ناسازى كردند درو و بدرستى كه پروردگارت هراينه داورى كند در ميان ايشان روز رستخيز در آنچه بودند در آن كه ناسازى همىكردند. 125. بخوان به راه پروردگارت به سخن استوار و پند نيكو و پيكار كن به ايشان به آنى كه آن نيكوتر، بدرستى كه پروردگارت او داناتر به آنى كه گمراه شد از راه او و او داناتر به راه يابندگان. 126. و اگر پاداشت دهيد پس پاداشت دهيد به مانند آنچه عقوبت داده شديد به آن و هراينه اگر شكيبايى ... هراينه آن بهتر است [352] مر شكيبايان را. 127. و شكيبايى كن و نيست شكيبايئ تو مگر به خداى و اندوه مبر بر ايشان و مباش در تنگ از آنچه مىسگالند. 128. بدرستى كه خداى با آنانى كه پرهيزند و آنانى كه ايشان نيكوكارانند. [1]. م: «ار»