16/ 115- 106 106. هر كه نگرود به خداى از پس گرويدن خويش مگر آن كه زور [1] و ستم كرده شود و دل او آراميده است به گرويدن و ليكن هر كه بگشايد به ناگرويدن سينه، پس بر ايشان خشمى از خداى و مر ايشان راست عذابى بزرگ. 107. آنت به اين كه ايشان برگزيدند زندگانى را فروتر بر آن جهان بازپسين و كه خداى راه ننمايد گروه ناگروندگان. 108. اينان آنانىاند كه مهر نهاد خداى بر دلهاى ايشان و شنوايى ايشان و بيناييهاى ايشان و اينان ايشان بىآگاهانند. 109. ناچار كه ايشان در آن جهان ايشان زيانكارانند. 110. بازپس بدرستى كه پروردگارت مر آنانى را كه خانمان بدرود كردند از پس آنچه آزمون كرده شدند بازپس كوشش كردند و شكيبايى كردند، بدرستى كه پروردگارت از پس آن هراينه آمرزگار است بخشاينده. 111. روزى كه آيد هر تنى پيكار همىكند از تن خويشتن و داده شود هر تنى آنچه كرد و ايشان ستم كرده نشوند. 112. و پديد كرد خداى داستانى، دهى بود بىبيم آرميده [350] مىآيد آن را روزى آن فراخ از هر جايى، پس ناسپاس شد به نيكوداشتهاى خداى پس چشانيد آن را خداى پوشش گرسنگى را و ترس را به آنچه بودند كه همىكردند. 113. و هراينه آمد ايشان را فرستاده از ايشان پس به دروغ داشتند او را، پس گرفت، ايشان را عذاب و ايشان ستمكارانند. 114. پس خوريد از آنچه روزى داد شما را خداى گشاده پاكيزه و سپاس دارى كنيد نيكوداشت خداى را اگر هستيد او را كه مىپرستيد. 115. هراينه حرام كرد بر شما مردار مرده را و خون ريخته را و گوشت خوك را و آنچه آواز برداشته شد مر جز نام خداى به آن، پس هر كه بيچاره كرده شود نه ستم كننده و نه گذرنده از اندازه پس بدرستى كه خداى آمرزگار است بخشايشگر. [1]. م: «روز»