33/ 60- 53 53. اى آنانى كه [542] گرويدند! در مياييد خانههاى پيغمبر را مگر كه دستورى داده شود مر شما را به سوى طعامى خوردنى نه چشم دارندگان وقت رسيدن پختن آن طعام را و ليكن چون خوانده شويد پس درآييد، پس چون بخورديد پس بپراكنيد و نه انس گيرندگان آرام گيرندگان با يكديگر براى سخنى. بدرستى كه آنتان هست مىآزارد پيغمبر را پس شرم مىدارد از شما شرم گرم كه شما را بيرون كند و خداى فرو نگذارد در آموختن ادب پس از پديد كردن حق درست و سزا چون بخواهيد از ايشان چيزى كه در آن منفعتى باشد، پس بخواهيد از ايشان از پس پرده، آنتان پاكتر است مر دلهاى شما را و دلهاى ايشان. و نباشد و نه روا بود و نسزد و نبايد مر شما را كه بيازاريد پيغمبر خداى را و نه آنكه به زنى كنيد زنان او را از پس وفات او هميشه، بدرستى كه آنتان يعنى به زنى كردن زنان رسول از پس او هست نزد خداى بزرگ زلّتى. 54. اگر پديد كنيد چيزى را از كردار يا پنهان داريد آن را پس بدرستى كه خداى هست به هر چيزى دانا. 55. نيست بزه و پاكى بر ايشان در باب پدران ايشان و نه پسران ايشان و نه برادران ايشان و نه پسران برادران ايشان و نه پسران خواهران ايشان و نه زنان ايشان كه از ملّت ايشان باشند [1] و نه آنكه خداوند شد دستهاى ايشان و بترسيد از خدا بدرستى كه خداى هست بر هر چيزى گواه. 56. بدرستى كه خداى و فرشتگان او [543] درود همىدهند بر اين پيغمبر بزرگوار اى آنانى كه گرويدند! درود دهيد برو و سلام و آفرين گوييد سلام و آفرين كردنى. 57. بدرستى كه آنانى كه مىآزارند اولياى خداى را و پيغمبر او را لعنت و نفرين كرد ايشان را خداى در اين جهان و آن جهان و آماده و ساخته كرد براى ايشان عذابى خوار كننده. 58. و آنانى كه مىآزارند گروندگان را از مردان و گروندگان را از زنان به بىآنكه كردندى كه آن واجب كند بدى، پس هراينه برگرفتند برداشتند دروغى بزرگ را و بزه هويدا. 59. اى پيغمبر! بگو مر زنان خويش را و دختران خويش را و زنان گروندگان را يعنى زنان امّت را كه فروگذارند بر خويشتن يعنى سر و روى بپوشند از چادرهاى خويش و يك چشم بگذارند. آنت نزديكتر است كه شناخته نشوند پس آزرده نشوند و هست خداى آمرزگار آن را كه گذشت از حال ايشان بخشاينده بريشان چون خود را پوشيده دارند. 60. اگر باز نايستد دورويگان و آنانى كه در دلهاى ايشان است بيمارئ از شك و نفاق و زنا و خبرهاى دروغ اندازندگان در مدينه، هراينه برگماريم برآغالانيم ترا بر ايشان، باز پس همسايگى نكنند نتوانند كرد با تو در آن مدينه مگر اندكى كه بيرون كند ايشان را از مدينه. [1]. م: «باشد»