33/ 72- 61 61. نفرين كرده شدگان هر جا كه يافت شوند گرفته شوند و كشته شوند كشته شدنى بسيار. 62. نهاد خداى در آنانى كه گذشتند از پيش و نيابى مر نهاد خداى را دگرگون كردنى. 63. همىپرسد ترا مردمان از رستخيز. بگوى، هراينه هراينه دانش آن نزد خداى است و چه دانا كرد ترا شايد كه [544] رستخيز باشد نزديك. 64. بدرستى كه خداى دور كرد از رحمت ناگروندگان را و آماده كرد مر ايشان را آتش افروخته. 65. جاويدان در آن هميشه، نيابند هيچ دوستى و نه هيچ يارىگرى. 66. آن روز گردانيده شود رويهاى ايشان را در آتش، همىگويند، اى كاشكى ما فرمان برديمى خداى را و فرمان برديمى پيغمبر را. 67. و گفتند: اى پروردگار ما! بدرستى كه ما فرمان برديم مهتران خويش را و بزرگان خويش را، پس گم گردانيدند ما را راه را. 68. پروردگار ما! بده ايشان را دوباره از عذاب و بنفرين ايشان را نفرين بزرگ. 69. اى آنانى كه گرويدند! مباشيد همچو آنانى كه بيازردند رنجانيدند موسى را، پس بيزار گردانيد پاك كرد او را خداى از آنچه گفتند ايشان و بود موسى نزد خداى روى شناس شكوهمند و گرامى. 70. اى آنانى كه گرويدند! بپرهيزيد از خداى و گوييد سخن درست و راست لا اله الّا اللّه. 71. بسامان كند براى شما كردارهاى شما و بيامرزد مر شما را گناهان شما را. و هر كه فرمان برد خداى را و پيغمبر او را پس بدرستى كه فيروزى يافت برست فيروزى يافتنى بزرگ. 72. بدرستى كه ما عرضه كرديم نموديم امانت را اين زينهارى را بر آسمانها و بر زمين و بر كوهها پس سرباز زدند نخواستند [1] كه فراپذيرند كه برگيرند آن امانت را و ترسيدند از آن امانت و برگرفت آن را مردم، بدرستى كه او بود آدمى ستمگر بر خود [545] نادان به عاقبت آن. [1]. م: «بخواستند»