45/ 28- 19 19. بدرستى كه ايشان هرگز بىنياز نكنند از تو از عذاب خداى هيچ چيز را، و بدرستى ستمكاران برخى از ايشان دوستان برخىاند و خداى دوست و يار پرهيزكاران است. 20. اين قرآن بيناييهاست و حجتهاى روشن تا بدين فرا بينند مر مردمان را و رهنمايى و سبب بخشايشى مر گروهى را كه بىگمان شوند. 21. يا پنداشت آنانى كه ورزيدند و كردند بديها را كه كنيم ما ايشان را همچو آنانى كه گرويدند و كردند شايستهها از كارها برابر است و يكسان زندگانى زندگى ايشان و مرگ ايشان، چه بدا آنچه داورى همىكنند ايشان. 22. و آفريد خداى آسمانها را و زمين به استوار كارى به حكمت بالغه و تا پاداشت داده شود هر تنى به سبب آنچه ورزيد و ايشان [637] ستم كرده نشوند. 23. ا پس هيچ ديدى يا محمّد آنى را كه و آن بتپرست بود فراگرفت خداى خويش را كام دل خويش و گمراه كرد او را خداى بر وفق دانشى كه او را بود كه او سزاى گمراهى است و مهر نهاد بر شنوايى او تا حق فرا نشنود و دل او و كرد گردانيد بر بينايى او پوششى از نكرت، پس كه راه نمايد او را از پس آنكه خداى او را راه ننمايد ا پس هيچ نينديشيد تا پند گيريد؟ 24. و گفتند: نيست اين زندگانى مگر زندگانى ما فروتر و نزديكتر، ميريم گروهى و همىزييم گروهى ديگر و نيست نمىكند ما را مگر روزگار و نيست ايشان را به آنت از هيچ دانشى، نيستند ايشان مگر كه همىپندارند و به گمان سخنى مىگويند. 25. و چون خوانده شود بر ايشان آيتهاى ما روشنان نبود نباشد حجّت جواب ايشان مگر كه گفتند گويند: كه بياريد بياييد به پدران ما را اگر هستيد شما راستگويان. 26. بگوى يا محمّد، خداى زنده كند شما را باز پس بميراند شما را باز پس فراهم آرد شما را به سوى در روز رستخيز نه گمانى درو در آن روز و ليكن درياب كه بيشتر مردمان نمىدانند حقيقت قيامت. 27. و مر خداى راست پادشاهى آسمانها و زمين و روزى كه برخيزد روز رستخيز، آن روز زيانكار شود تبهكاران. 28. و بينى تو آن روز هر گروهى را به زانو در آمده هر گروهى خوانده شود سوى روزنامه خويش گويند ايشان را كه امروز پاداشت داده شويد آنچه بوديد كه همىكرديد از نيك و بد.