66/ 9- 3 3. و چون پنهان گفت پيغامبر سوى برخى حفصه زنان خويش سخنى را سخن ماريه و امامت شيخين، پس چون آگاه كرد حفصه عايشه را به آن سر و آشكارا كرد آن را خداى برو عليه السّلام، پديد كرد رسول برخى را از آن سر بر حفصه و روى گردانيد رسول از گفتن برخى از آن، پس چون آگاه كرد رسول (ع) او را حفصه [1] به آن سرّ، گفت حفصه: كه آگاه كرد ترا به اين سرّ؟ گفت: آگاه كرد مرا به آن، آن خداى دانا آگاه به همه چيزها. 4. اگر بازگرديد شما اى حفصه و عايشه به سوى خداى جاى آن هست پس بدرستى كه زيرا كه بچسبيد دلهاى شما از ثواب و اگر يكديگر را يارى دهيد بر آن اين پيغمبر بر نيايد پس بدرستى كه چرا زيرا كه خداى او يار اوست و كار ساز او و جبرئيل را من الكروبييّن و نيك مرد و نيكان گروندگان، و فرشتگان پس آنت گروهىاند يارىگر. 5. شايد كه پروردگار او اگر رها كند شما را كه بدل دهد او را جفتانى بهتر از شما گردن نهندگانى از زنان گروندگانى از زنان فرمان برندگانى از زنانى بازگردندگانى، پرستندگانى از زنان، روز [ه] دارانى قيل مهاجران، شوى ديدگانى و دوشيزگانى. 6. اى آنانى كه گرويديد! نگاه داريد تنهاى خويشتن را و كسان خويش را از آتش كه [715] هيمه آن مردم است و سنگ كبريت بر آن دوزخ است فرشتگانى درشتانى سختانى، نافرمانى نكنند خداى را آنچه فرمود ايشان را در ماضى و همىكنند آنچه فرموده مىشوند و شوند در حال و استقبال. 7. اى آنانى كه نگرويدند! عذر مخواهيد امروز، هراينه هراينه پاداشت داده شويد آنچه را كه بوديد كه همىكرديد. 8. اى آنانى كه گرويدند! بازگرديد به سوى خداى بازگشتنى نيك و محكم شايد كه پروردگار شما كه در گذارد از شما گناهان شما را و درآرد شما را در بهشتهاى كه همىرود از زير اشجار آن جويهاى مى و شير و انگبين و آب صافى در روزى كه رسوا نكند خداى پيغمبر را و آنانى را كه گرويدند با او، روشنى ايمان ايشان همىرود به شتاب در پيش ايشان و دستهاى راست ايشان، همىگويند اى پروردگار ما! تمام كن ما را روشنى ما و بيامرز ما را بدرستى كه تو بر هر چيزى توانايى. 9. اى پيغمبر! كوشش كن به كارزار با اين ناگروندگان و دورويگان و درشت باش بر ايشان، و جاى پناه ايشان دوزخ است و چه بد بازگشت آن دوزخ. [1]. م: «حفضه»