responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 504


75/ 40- 27
27. و گفته شود و گويند فرشتگان كه كيست افسونگر برآينده به جان او.
28. و گمان برد و داند كه او جدايى است از دنيا.
29. و بر هم پيچيد ساق پاى به آن ساق پاى.
30. به سوى پروردگارت است آن روز راندن و بردن.
31. پس نه باور نداشت ابو جهل حق را و نه نماز كرد.
32. و لكن درياب كه به دروغ داشت و برگشت از دين.
33. بازپس رفت به سوى كسان خويش همى‌خراميدى. [738]
34. واى مر ترا پس واى.
35. بازپس واى مر ترا پس واى.
36. ا مى‌پندارد مردم كه فرو گذاشته شود بى‌خواوند سر گذار بى‌امر و نهى و ثواب و عقاب؟
37. ا نبود از قطره آب چكيده از آب پشت ريختنى كه ريخته شود؟
38. بازپس بود خون بسته، پس بيافريد پس راست كرد او را مرد تمام.
39. پس كرد گردانيد از آن آب دوگونه فرزند نر پسر و ماده دختر.
40. ا نيست آنت خداى هراينه توانا بر اين كه زنده كند مرده‌گان را؟
دهر، مدنى، 31 آيه‌
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم 76/ 12- 1
1. ا هيچ بدرستى كه آمد بر مردم آدم عليه السلام روزگارى هنگامى از گيتى روزگار كه نبود چيزى ياد كرده شده نام برده و نه در آسمان و نه در زمين؟
2. بدرستى كه ما آفريديم مردم فرزند آدم عليه السلام را از آب پشت مرد آميخته به آب سينه زن و آزمون همى‌كنيم او را پس كرديم گردانيديم او را شنوا بينا.
3. بدرستى كه نموديم او را راه قرآن را يا روزى يا بيرون آمدن از رحم يا سپاس‌دار و يا ناسپاس.
4.
ما آماده كرديم و ساخته مر ناگروندگان را زنجيرها و بندهاى گردن و آتش سوزان.
5. بدرستى كه نيكوكاران در بهشت همى آشامند از جام پر مى كه باشد آميزش آن كافور.
6. چشمه همى‌خورد به آن خمر بهشت را بندگان خاص خداى، روان كنند آن را روان كردنى.
7. به سر همى‌برند و به جاى آرند به پيمان را و همى‌ترسند از روزى كه باشد بدئ و سختى آن پراكنده و به همه فرا رسنده. [739]
8. و همى‌خورانند خوردنى را بر دوستى آن طعام با خداى عز و جل درويشى را و بى‌پدرى را و برده كرده شده را.
9. على و فاطمه به دل گفتند هراينه هراينه خورانيم شما را براى رضاى خداى نمى‌خواهيم از شما پاداشتى و نه سپاسى.
10. بدرستى كه ما همى‌ترسيم از پروردگار خويش از روزى ترش سخت تند.
11. پس همان انگار كه نگاه داشت ايشان را خداى از بدئ آنت روز و پيش آورد ايشان را تازه‌گئى در روى و شادى در دل.
12. و پاداشت داد ايشان را به سبب آنچه شكيبايى كردند بر گرسنگى و تشنگى، بهشتى و حلّه كه هفتاد او چون برگ گلى بود.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : دهم هجرى - ترجمه لفظى - متون كهن    جلد : 1  صفحه : 504
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست