3/ 99- 90 90. بدرستى كه آنانى كه نگرويدند پس گرويدن خويش، پس بيفزودند ناگرويدگى را، هرگز پذيرفته نشود بازگشت ايشان و اينان ايشان گمراهان. 91. بدرستى كه آنانى كه نگرويدند و مردند و ايشان ناگروندگان، پس هرگز پذيرفته نشود از يكى ايشان پريئى زمين زر و اگر چه باز خرد خود را بدان، اينان مر ايشان راست عذابى دردناك و نيست مر ايشان را از يارى كنندگان. 92. هرگز نرسيد نيكى را تا هزينه كنيد از آنچه دوست مىداريد، و آنچه هزينه كنيد از چيزى پس بدرستى كه خداى به آن داناست. 93. همه خوردنى بود گشاده مر پسران يعقوب را مگر آنچه وابسته كرد يعقوب بر تن خود از پيش كه فرو آورده شود توريت [74] بگوى: پس بياييد به توريت پس خوانيد آن را اگر هستيد راستگويان. 94. پس هر كه فرابافت بر خداى دروغ را از پس آنت پس اينان ايشان ستمكاران. 95. بگوى، راست گفت خداى، پس پىروى كنيد كيش ابراهيم را راست. و نبود از انباز آرندگان. 96. بدرستى كه نخستين خانه كه نهاده شد براى مردمان هراينه آنى كه در مكّه خجسته و راه نمايشى مر جهانيان را. 97. در آن نشانها روشنان جاى استادن ابراهيم و هر كه درآيد آن را، باشد بىترس و مر خداى راست بر مردمان آهنگ كعبه هر كه تواند به آن راهى و هر كه گرود پس بدرستى كه خداى بىنياز است از جهانيان. 98. بگوى اى خداوندان نامه! چرا نمىگرويد به نشانهاى خداى و خداى گواه است بر آنچه مىكنيد؟ 99. بگوى اى خداوندان نامه! چرا مىگردانيد از راه خداى آنى را كه گرويد مىجوييد آن را كژى و شما گواهان؟ و نيست خداى هراينه بىآگاه از آنچه مىكنيد.