پس ماند يوسف در زندان چند سال (42) 12/ 43 و گفت پادشاه هر آئينه من بخواب مىبينم كه هفت گاو فربه مىخورند آنها را هفت گاو لاغر و مىبينم هفت خوشه سبز را و (هفت خوشه) ديگر خشك را اى جماعه جواب من دهيد در باب خواب من اگر خواب را تعبير مىگوئيد (43) 12/ 44 گفتند اين خوابهاى شوريده است و ما نيستيم به تعبير خوابهاى شوريده دانا (44) 12/ 45 و گفت آنكه نجات يافته بود ازان دو كس و به ياد آورد بعد مدّتى من خبر دهم شما را به تعبير اين خواب پس بفرستيد مرا (45)