12/ 53 و به پاكى صفت نمىكنم نفس خود را هر آئينه نفس فرماينده است به بدى مگر آنوقت كه مهربانى كند پروردگار من هر آئينه پروردگار من آمرزنده مهربانست (53) 12/ 54 و گفت پادشاه بياريدش پيش من تا مقرر كنمش خالص براى خدمت خود پس چون سخن گفت با يوسف گفت (اى يوسف) هر آئينه تو امروز نزديك ما صاحب قدر و امانتدارى (54) 12/ 55 گفت مقرر كن مرا بر خزانهاى اين سرزمين هر آئينه من محافظتكننده داناام (55) 12/ 56 و همچنين (يعنى باين تقريب) منزلت داديم يوسف را در آن زمين قرار مىگرفت ازان زمين هرجا كه مىخواست مىرسانيم رحمت خود را بهر كه خواهيم و ضائع نه مىكنيم مزد نيكوكاران را (56)