12/ 60 پس اگر نياورديد او را پيش من پس هرگز پيمودن نباشد براى شما نزديك من و هرگز نزديك نشويد بمن (60) 12/ 61 گفتند، گفت و شنيد كنيم با پدر او (تا ازو دست بازدارد) و ما البته اين كاركنندگانيم (61) 12/ 62 و گفت يوسف غلامان خود را بنهيد سرمايه ايشان را در خرجينهاى ايشان شايد ايشان بشناسند آن را چون بازروند باهل خانه خويش بود كه ايشان بازآيند (62) 12/ 63 پس چون بازگشتند بسوى پدر خويش گفتند اى پدر ما منع كرده شد از ما پيمانه پس بفرست با ما برادر ما را تا پيمانه گيريم و هر آئينه ما نگهبان اوئيم (63) 12/ 64 گفت يعقوب ع امين نگيرم شما را بر وى مگر چنانكه امين گرفته بودم شما را بر برادر وى پيش ازين پس خدا بهتر است نگاهدارنده و او مهربانترين مهربانانست (64)