12/ 82 و بپرس از دهى كه بوديم دران و از كاروانى كه آمدهايم در آن و البته ما راست مىگوئيم (82) 12/ 83 گفت يعقوب بلكه آراسته كرده است براى شما نفوس شما كارى را پس حال من صبر نيك است اميد آنست كه خدا بيارد پيش من ايشان را همه يكجا هر آئينه او دانا با حكمت است (83) 12/ 84 و روى بگردانيد از ايشان و گفت و اى اندوه من بر يوسف و سفيد شدند دو چشم او بسبب اندوه پس او پر شده بود از غم (84) 12/ 85 گفتند به خدا هميشه هستى كه ياد مىكنى يوسف را تا آنكه شوى بيمار يا شوى از هلاكشدگان (85)