18/ 34 و بود او را ميوههاى بسيار پس گفت همنشين خود را و او گفتگو مىكرد بآن همنشين من بيشترم از تو در مال و غالبترم باعتبار چشم (34) 18/ 35 و درآمد به بوستان خود ستم كرده بر خويش گفت نمىپندارم كه هلاك شود اين بوستان هيچگاه (35) 18/ 36 و گمان ندارم كه قيامت متحقق شود و بالفرض اگر بازگردانيده شوم بسوى پروردگار خود هر آئينه خواهم يافت بازگشتى بهتر ازين بوستانها (36) 18/ 37 گفت او را همنشين او و او گفتگو مىكرد با وى آيا كافر شدى بآن خداى كه پيدا كرد ترا از خاك باز از نطفه باز ترا مرد ساخت (37) 18/ 38 ليكن من اعتقاد دارم كه اللّه پروردگار من است و شريك مقرر نمىكنم با پروردگار خود هيچكس را (38) 18/ 39 و چرا نه چون در آمدى به بوستان خود گفتى آنچه خدا خواست است شدنى نيست هيچ توانائى مگر به مشيت خدا اگر مىبينى مرا كمتر از خود در مال و فرزند (39)