28/ 27 گفت شعيب هر آئينه من مىخواهم كه بزنى دهم ترا يكى ازين دو دختر خود بشرط آنكه مزدورى من كنى هشت سال و اگر تمام كنى ده سال را پس آن تبرع است از نزديك تو و نمىخواهم كه مشقت افگنم بر تو خواهى يافت مرا اگر خدا خواسته است از شايستگان (27) 28/ 28 گفت موسى اينست عهد ميان من و ميان تو هر كدام ازين دو مدّت كه ادا كنم پس تعدى نباشد بر من و خدا بر آنچه مىگويم گواه است (28) 28/ 29 پس چون ادا كرد موسى ميعاد را و روان شد باهل خود ديد بجانب كوه طور آتش گفت باهل خود توقف كنيد هر آئينه ديدهام آتشى اميدوارم كه بيارم از آنجا خبرى را يا بيارم شعله از آتش بود كه شما تحصيل گرمى كنيد (29)