responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : صلواتى، محمود    جلد : 1  صفحه : 243


64. گفت: آيا همان‌گونه كه شما را پيش از اين بر برادرش امين دانستم، بر او امين دانم؟
خدا بهترين نگهبان است، و او مهربان‌ترين كسانى است كه مهرمى‌ورزند.
65. و چون بارشان را گشودند، سرمايه‌شان را به آنان مسترد شده ديدند. گفتند:
پدرجان! ما ديگر چه مى‌خواهيم؟ اين سرمايه ماست كه به ما مسترد شده. ما قوتِ خاندانمان را فراهم، و از برادرمان نگهدارى، و بارِ شترى افزون، دريافت مى‌داريم.
اين بارِ اندكى است كه به ما دادند.
66. گفت: تا به نام خدا با من پيمان نبنديد كه او را به من بازگردانيد، هرگز وى را با شما همراه نمى‌سازم، مگر آنكه گرفتارِ حادثه‌اى گرديد. و چون به وى تعهد دادند، گفت:
بر آنچه مى‌گوييم گواه است خداوند.
67. و گفت: فرزندانم، از يك دروازه وارد نشويد، از دروازه‌هاى گوناگون وارد شويد. و من شما را از قضاى الهى باز نتوانم داشت، فرمان تنها از آنِ خداوند است، من توكل بر او كردم، و اهل توكّل بايد تنها توكّل بر او كنند.
68. چون آن‌گونه كه پدر به آنان دستور داده بود [به شهر] درآمدند- اين كار هيچ قضاى الهى را از آنان دور نمى‌كرد، مگر آنكه نيازى را كه در دل يعقوب بود برآورده ساخت- و او به خاطر دانشى كه به وى عطا كرده بوديم دانشور بود، ولى بيشتر مردم نمى‌دانند.
69. چون بر يوسف درآمدند، برادرش [بنيامين‌] را در كنارش نشاند، و گفت: من برادرت هستم؛ پس اندوهگين مباش از آنچه مى‌كردند.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : صلواتى، محمود    جلد : 1  صفحه : 243
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست