responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : صلواتى، محمود    جلد : 1  صفحه : 441


13. و برايشان داستانِ مردم آن شهر را مثل بزن كه فرستادگانى به سويشان رفتند،
14. آنگاه كه دو تن را به سويشان فرستاديم، و دروغزنشان خواندند؛ و ما آنها را با فرد سومى تقويت كرديم، و آنها گفتند: ما شما را فرستادگانيم [از سوى خداوند].
15. گفتند: شما جز انسانهايى همانند ما نمى‌باشيد، و خدا چيزى نفرستاده؛ شما نمى‌گوييد جز دروغى چند.
16. گفتند: ما بى‌گمان فرستادگانى به سوى شما هستيم، اين را پروردگارمان دانَد.
17. و بر ما جز رساندن آشكار نمى‌باشد.
18. گفتند: ما شما را به فالى بد گرفته‌ايم، و اگر پايان ندهيد شما را سنگسار مى‌كنيم، و از ما به شما مى‌رسد كيفرى پردرد.
19. گفتند: فالِ بدِ شما با شماست اگر بينديشيد؛ بلكه شما مردمى تجاوزكاريد.
20. و از دورترين نقطه شهر مردى شتابان آمد. گفت: هموطنانم! فرستادگان را پيروى كنيد.
21. كسانى را پيروى كنيد كه از شما مزدى نمى‌خواهند و خود رهيافته‌اند.
22. چيست مرا كه نپرستم كسى را كه مرا آفريده‌است، و همه به سوى او بازگردانده مى‌شويد؟
23. آيا به جاى او خدايانى را برگزينم كه اگر آن مهرگستر گزندى را براى من خواهد، نه شفاعتشان مرا سود مى‌بخشد و نه مى‌توانند مرا رهايى بخشند؟
24. در آن صورت در بيراهه‌اى نمايانم، بى‌ترديد.
25. من به پروردگارتان گرويده‌ام، پس به سخنانم گوش فرا دهيد.
26. [و سرانجام شهيدش كردند،] گفته شد: به بهشت در آى. گفت: اى كاش هموطنانم مى‌دانستند،
27. كه پروردگارم مرا آمرزيد، و از نواختگانم گردانيد.

نام کتاب : ترجمه قرآن نویسنده : صلواتى، محمود    جلد : 1  صفحه : 441
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست