آيا پندارهايشان آنان را به اين [موضعگيرى] وا مىدارد يا [نه،] آنها مردمى سركشند؟ (32) يا مىگويند: «آن را بربافته.» [نه،] بلكه باور ندارند. (33) پس اگر راست مىگويند، سخنى مثل آن بياورند. (34) آيا از هيچ خلق شدهاند؟ يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند؟ (35) آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كردهاند؟ [نه،] بلكه يقين ندارند. (36) آيا ذخاير پروردگار تو پيش آنهاست؟ يا ايشان تسلّط [تامّ] دارند؟ (37) آيا نردبانى دارند كه بر آن [بر شوند و] بشنوند؟ پس بايد شنونده آنان برهانى آشكار بياورد. (38) آيا خدا را دختران است و شما را پسران؟ (39) آيا از آنها مزدى مطالبه مىكنى و آنان از [تعهّد اداى] تاوان گرانبارند؟ (40) آيا [علمِ] غيب پيش آنهاست و آنها مىنويسند؟ (41) يا مىخواهند نيرنگى بزنند؟ و [لى] آنان كه كافر شدهاند، خود دچار نيرنگ شدهاند. (42) آيا ايشان را جز خدا معبودى است؟ منزّه است خدا از آنچه [با او] شريك مىگردانند. (43) و اگر پاره سنگى را در حال سقوط از آسمان ببينند مىگويند: «ابرى متراكم است.» (44) پس بگذارشان تا به آن روزى كه در آن بيهوش مىافتند برسند. (45) روزى كه نيرنگشان به هيچ وجه به كارشان نيايد و حمايت نيابند. (46) و در حقيقت، غير از اين [مجازات]، عذابى [ديگر] براى كسانى كه ظلم كردهاند خواهد بود، ولى بيشترشان نمىدانند [كه آن عذاب چيست]. (47) و در برابر دستور پروردگارت شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى و هنگامى كه [از خواب] بر مىخيزى به نيايش پروردگارت تسبيح گوى. (48) و [نيز] پارهاى از شب، و در فروشدن ستارگان تسبيحگوىِ او باش. (49)