در حالى كه ديدگان خود را فروهشتهاند، چون ملخهاى پراكنده از گورها [ى خود] برمىآيند. (7) به سرعت سوى آن دعوتگر مىشتابند. كافران مىگويند: «امروز [چه] روز دشوارى است.» (8) پيش از آنان، قوم نوح [نيز] به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند: «ديوانهاى است.» و [بسى] آزار كشيد. (9) تا پروردگارش را خواند كه: «من مغلوب شدم؛ به داد من برس!» (10) پس درهاى آسمان را به آبى ريزان گشوديم. (11) و از زمين چشمهها جوشانيديم تا آب [زمين و آسمان] براى امرى كه مقدّر شده بود به هم پيوستند. (12) و او را بر [كشتىِ] تختهدار و ميخآجين سوار كرديم. (13) [كشتى] زير نظر ما روان بود. [اين] پاداش كسى بود كه مورد انكار واقع شده بود. (14) و به راستى آن [سفينه] را بر جاى نهاديم [تا] عبرتى [باشد]؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟ (15) پس چگونه بود عذاب من و هشدارها [ى من]؟ (16) و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟ (17) عاديان به تكذيب پرداختند. پس چگونه بود عذاب من و هشدارها [ى من]؟ (18) ما بر [سرِ] آنان در روز شومى، به طور مداوم، تندبادى توفنده فرستاديم، (19) [كه] مردم را از جا مىكند؛ گويى تنههاى نخلى بودند كه ريشهكن شده بودند. (20) پس چگونه بود عذاب من و هشدارها [ى من]؟ (21) و قطعاً قرآن را براى پندآموزى آسان كردهايم؛ پس آيا پندگيرندهاى هست؟ (22) قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند. (23) و گفتند: «آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم؟ در اين صورت، ما واقعاً در گمراهى و جنون خواهيم بود.» (24) «آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است؟ [نه،] بلكه او دروغگويى گستاخ است.» (25) به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست. (26) ما براى آزمايش آنان [آن] ماده شتر را فرستاديم و [به صالح گفتيم:] «مراقب آنان باش و شكيبايى كن. (27)